جمعه , ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
قشنگ ترین جمله ای که تا اون روز از یه آدم دیگه شنیده بودمرو تو بهم گفتییادته؟زل زدی تو چشمام گفتی:" تو منو به زندگی برگردوندی "نمیدونی اون لحظه چقدر حالم خوب شد;حس خلبانی رو داشتم که هواپیماش داشته سقوط می کرده و مسافراش داشتن به آخرین خنده های کسی که دوسشون داشتن فکر می کردن امّا اون هر جوری شده نجاتشون دادهحس اون دکتری رو داشتم که مریضی رو که همه جوابش کردن رو عمل کرده و از اتاق عمل بیرون اومده و با لبخند به خانواده مریض...
کاش برگردیم به روزهای خوبِ سابقهمین فردا اخبار اعلام کنددیگر خبری از کرونا نیستموبایلم را بردارم و به تو پیام بدهم" ساعت هفت , همان کافه همیشگی "کافه ای که ماه هاست میزبان صدای خنده های ما نبوده است و از سکوت و تاریکی هر شبش می توان فهمید که دلتنگ ترین است برای دو نفره هایمانبدون فاصله اجتماعی روبرویت بنشینمو با چشمانت مرا یک دنیا حالِ خوب مهمان کنیخبری از ماسک هم روی صورتت نباشدتا هلال مثل ماه خنده هایت راکه روشنی ب...
اگر موقع دیدنش جوری نگاهش می کنیدکه انگار خدا زیباتر از او نیافریده استاگر در فاصله ی بین دو قرارتان جوری دلتانبرایش تنگ می شود که گویی فرسنگ ها از شمادورتر است و سالهاست از آخرین دیدارتان می گذرداگر بودنش آنقدر زندگی را برایتان شیرین کرده استکه تلخی های گذشته را جایی در میان خنده هایش گم کرده ایددستانش را محکم تر بگیریدبیشتر بگویید که چقدر دوستش داریدروزی هزار بار خدا را شکر کنید بابت داشتنشاینکه آدم در این زمانه یکی را پیدا ...
نهایتاً روزی به جایی میرسی که در جواب تمام حرف ها , قضاوت ها و اتهام ها ،فقط یک جمله تایپ می کنی..." حق با شماست! " موبایلت را پرت می کنی یک گوشه ای ، پنجره را باز می کنی و هوای اهمیت ندادن به حرف آدمها را نفس می کشی! راستش را بخواهی ، هوای این روزهای خیلی از ما پر است از آلاینده های مهم بودن حرف ها , نگاه ها و قضاوت های دیگران...نمی شود در آن راحت نفس کشید...