تو بد کردی رفتی ک برگردی بگو تو این روزا با کی جامو پر کردی...
یه دنیاحرف نگفته توی دلم خونه کرده دلم عاشق کسیه که نگاهش بهم سرده...
ذله شدم ازغم وگریه بی اراده لحظه های بی رمق شبای بی ستاره...
واسه زندگی کردن اصلا امیدی نیست دعا کن واسه مرگم اگر این گونه نیست پس بیا یادی از من کن...
به همه میگم خوبم ولی ازتوداغونم دیگه هیچی توعالم نمیکنه آرومم...
نگاه می کنم به خویش
به این منی که چندی رفته است...
چقدرمن آدم خوبی یم
چقدر توجمع جام خالیه
چقدرازخوبیام حرف میزنن
البته وقتی مردم.......
مردیم. از همان وقت که دیگر درد، از قلبمان شرم نکرد....
رشتۂ سُست صَبرم
به تارِ مویی بَنده
چندوقتِ دیگه ازتو
جدابمونه کَنده...
