شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
هوالعشق❤هوالعاشق❤هوالمعشوقعشق حس نجیبی ست ؛نازل شده از آسمان حضرت دوست...شاید نام دیگرش خداست...یا اسم اعظم_او_ستنوشته شده بر کتیبه ی با طهارت دل...و حک شده بر جان شیدای آدمیبعد از خدا ؛ جز آدمیزاد ... ؛ احدی ؛جرات برداشتن این ودیعه ی سنگین را نداشته و نداردعشق حسی ماورایی ست ؛تنزیل شده از سینه ی پردرد آستان حضرت دلدارعشق دریاست !!! پراز امواج متلاطم و ناآرامو قطعا حسی فرازمینی ست ؛در دل فرزندان زمین❤؛تا آسمانی کند ؛ د...
شاعر محمد حسین کاظم زادهدلم گرفته از این روزهای تکراریکجاست خلوت بی انتهای تکراریبه قصه های نفس گیر خویش می خندمهزار و یک شب پُر ماجرای تکراریزبان درد مرا هیچ کس نمی فهمدمی آورند برایم دوای تکراریبه جستجوی کسی سالها سفر کردمرسیده ام به همان ردّپای تکراریمدام بر نفسم تازیانه می کوبددریده حنجره ام را صدای تکراریتمام هستی من از خدا که پنهان نیستچه حاجتی ست به این ربّنای تکراری...
هنر، همکاری بین خدا و هنرمند است، و هر چه نقش هنرمند در آن کمتر باشد بهتر است....
من سپردم دل خود را به خدادگر او داند و غم ها و شما ......
با کسی، غیر تو، در سینه نمی آید عشقبگذارم که بیاید،،، که بیاراید عشق؟من از آن روز که در بند توٵم فهمیدمکه فقط با تو،فقط با تو، فقط باید عشقدل تو، مٵمن آرامش آشوب من ستپس چنان کن،که بقلب تو بیاساید عشقبهتر آن ست ، که دل را به خدا بسپاری؟تا که از مرحمت خویش، ببخشاید عشقهرچه کردم که از اندیشه ی تو، دل بکنمنتواتستم و ماندم چه بفرماید عشقدل به دریا بزن و همره احساسم شوو!یاگذر کن ز من و،یا که دل از شاید عش...
خدا به خیر کند عاقبت این همه زیبایی را ان شاءالله در آغوش من...
همواره معتقد بودم،برای خدا عشق، بسیار بیشتر از ایمان ارزش دارد!...
یک روز صبح بیدار می شویو حس می کنی چقدر دوستش داریو خدااز خیلی دورترهادلش برای جای خالی کسی که دیگر نیستمی گیرد......
خدایا تو بهتر می دانی دل در هوس دیدن روی ناپیدا و پنهان و همیشه پیدای توست ... دست دل را محکم تر از همیشه بگیر ؛ ای یار ازلی و ابدی ام ... ....
بدون شک جهان را به عشق کسی افریده اند ، و بهار را به عشق ترانه !چه بهارقشنگی وقتیباد میوزد و روسری یار را با خودش میبردچشم هایم محو زلف هایش میشودانگار زلف هایشاز جنس آسمان شب بود وقتی در سیاهی چشمانش غرق میشودم یک نور از جنس عشق نگاهم را درگیر میکرد فهمیدم هیچ کس نمیتواند به اندازه او مهربان باشد هیچ کس به زیبایی او خدا را در اغوش نمیگرفتاخر او ترانه بود عشق بهار ... !...
آفرینش، جمله اعجاز خداست آفرین بر خالق اعجازها...
جهان دوست دارد ، دخترکان ، با گیسوانِ عطر شبنم و لب های خندان در آن ، عاشق باشند ... جهان هیچ آدمی را غمگین نمی خواهد ! بیا گیسوانت را شانه کنم دخترک ...خدا ، مهربان تر از رهگذران خیابان هاست ! خدا مهربان تر از ماست .. . و عشق و آرامش ،...
داشتم رقص زیبای تو را تصورمی کردمکه خدا آهسته به شانه ام زد و گفت:یک خرده جابه جا شو من همببینم...
کاش تعجیلی شود،روزی خدا قسمت کند... یک ملاقات خصوصی،دستِ من با موی تو! ️...
پیدا کردن جاییکه کسی زیبایی ات را کشف نکندکار سختیست!این روزها همه عکاس شده اندو من دیوانهنگران پخش شدن آوازه ی زیبایی ات در شهر هستمهمین دیشب که آسمان دلش گرفته بودخودم دیدمخدا با دوربینش داشت از تو عکس می گرفت...
اردیبهشت ماه مورد علاقه ی خداست!دست و دلبازتر از همیشه میشودزشتی ها را روانه ی خانه ی شیطان می کندو با صدایی به بلندای هفت آسماندوستت دارم میگویدتا درخت ها از شادی گل دهندتا پرنده ها از ته دل برقصندتا زمین و زمان عشق را تجربه کننداردیبهشت ماه عاشقیستکافیست لبخندمان کمی شبیه خدا باشد....
دوست دارم تو رابرای یک روزاز خدا قرض بگیرمو فردا هر چقدر تماس گرفتگوشی را بر ندارم......
روزهای سختمی آیند و می روندتا مزه ی قهقه های بلنداز زیر دندان زندگی نرود...تا طعم نان داغ صبحانه ی مادربوی تکرار و رنگ دلزدگیبه خودش نگیرد!روزهای سختمی آیند و می روندکه از میان هزاران،همین چند رفیق ناب وچند یار اصیل برایمان بمانند...تا گاه گاهی به یادمان بیاورندکه دلبری گلهای ارغوانی باغچهچیز کمی نیستمعجزه ی بزرگ خداست..!...
امشب دست به دامن کسی باید شدکه گر چه دست ندارداما شهره است در دو عالمدستگیر استخدایا امشبقسمت می دهم به وفای ابوالفضلبه عشق بی انتهای ابوالفضلبه مقام و جایگاه ابوالفضلحاجت حاجتمندان را روا بفرما...
امشبدر نقطه تلاقی شعبان و رمضانبه هنگامه وداع از آنو نشستن بر سر خوان بیکران رحمانبی گمان میزبان خود خداستپس هر آنچه آرزو دارید، درخواست کنیدکه امشب، شب استجابت دعا است...
امشب دوباره از ته دل تو را آرزو میکنم.... امشب دوباره به خدا می گویم که بغلت کند...ببوسدت و چراغ اتاقت را خاموش کند... امشب دوباره با خودم" شبت بخیر عزیزم " را تمرین می کنم.... خدا را چه دیدی...؟! شاید شبهای بلندهمین تابستانی که می آید پر ازشب بخیرهایی شدکه مخاطبش تو باشی...!...
برای توبرای چشمهایتبرای منبرای دردهایمبرای مابرای اینهمه تنهاییای کاش خدا کاری کند......
ماه من،غصه اگر هست،بگو تا باشد!معنی خوشبختی،بودن اندوه است...!این همهغصه و غماین همهشادی و شورچه بخواهی و چه نه،میوه ی یک باغند...!همه رابا هم و با عشق بچین...!ولی از یاد مبر؛پشت هر کوه بلند،سبزه زاریست پر از یاد خدا،و در آنبازکسیمی خواند؛که خدا هست....!خدا هست.....!و چرا غصه؟چرا.......؟!...
گام هایت را استوار تر بردار..........!!اگرچه راه سرشار باشد از سنگ ریزه های تردید........!تا قله چند قدم بیشتر نمانده است....و او که در توستدستانت راخواهد گرفت......!باور کنخدایمهربانیداریم......!!!!...
اگر هر صبحلبخندِ دلنشین اتونگاه مهربانتبرکت زندگی ام باشدچیز دیگری از " خدا "نمیخواهمجز همیشه بودنت در کنارم.......
نگران نباش، هیچ اتفاق خاصی نیفتادهفقط کمی دلتنگ تر شده امکمی خسته تر، کمی افسرده ترکمی پیرتر، کمی....راستی که چقدر کمی هایِ زیادیدارند به احوالاتِ بدِاین روزهای من اضافه میشوندمیدانی من همیشه از سمتی زمین خوردم کهاعتماد داشتم تکیه گاهم خواهد بودحالا وقتی با بغض روی زمین مینشینمو تکه هایِ غرورم را جمع میکنممیفهمم چه بر سرِ احساساتم آمدهگاهی وقت ها باید بعضی حس ها راتویِ نطفه خفه کردمن دیگر به دیوار هم تکیه نخواهم زدآد...
کاش امسال خدا رزق مرا بنویسد:" اربعین...پای پیاده ... سفر کرببلا"...
و خداوندگارپالت را در رنگین کمان آویختولوله ای بر پا شدنور پاشیدگل روئیدو دختر خنده ای زدو آهسته گفت : که خدا را دید...
با خدا باش و پادشاهی کن...
چه زیبا نگاه میکنیآدم اسیر میشود با این نگاه هاخدا را خوش نمی آید این همه اسارت!...
مطمئنی " خدا " لحظه ای کهبه خودش احسنت گفت. .،تو رو به رویش نبودی؟...
با انسانهای مثبت معاشرت کن؛چون آنها بر اندیشه وعقل ورفتارت تأثیر می گذارند؛و تو بصورت ناخودآگاه به انسانی مثبت تبدیل خواهی شد؛آنگاه شروع به تاثیر بر دیگران خواهی کرد ! اگر کسی با تندی تو را نصیحت کرد،سخنش را قطع نکنچون در پشت تندی اش محبت عمیقی قرار دارد،مانند کسی نباش که ساعت زنگدار را می شکند فقط به جرم این که او را بیدار کرده است! لبخند برایت نان نمی خرد..!!ولی برایت دلهایی را می خرد.!ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﺑﻨﮕﺮﯾﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ....
تو عزیزِ خدایی و آرزوی کسی در این دنیا که هر روز صبح به شوقِ دیدن تو چشم هایش را باز می کند! هر روز صبح خندان تر باش! آرام تر؛ مهربان تر؛ بخشنده تر؛ صبورتر؛ باگذشت تر..! حواست به نگاه خدا باشد که چشمش به زیباتر شدن و لایق تر شدن توست! صبح یعنی لبخند… لبخند یعنی تو… تو یعنی اوج خلقت… سلام شاهکار آفرینش...
وقتی دلت زخمی استخدا را با تمام توان صدا بزنخدا همیشهیک معجزه در آستین داردکه از مرور زمان زودترزخم دلت را التیام می بخشدمی دانی معحزه خدا چیست ؟معجزه خدا فقط عشق است !...
اسیر ابرهای سیاه ستآفتابدر آسمان شعر منپنجره ی چشممبا پرده های ضخیم و زمختسرد و سنگیناز کدورت های کهنهپوشیده اندو خدا.....خدا به تماشا ایستاده است...
و جهان عاشق چشمان سیاهت شده استو خدا قاری قرآن نگاهت شده استحیف موهای بلندت که کوتاه کردیحیف که در کار خدا باز دخالت شده است...
در میان ماهرویان ماهروی من توییگر نترسم از خدا گویم خدای من تویی...
اردیبهشتیعنی اول عشق بازی گلبرگ و شبنمیعنی اول جاده ی دل بستن جوانهاردیبهشت را باید روی دور آرام زندگی کردیک گوشه نشست و عاشقی کردبا صدای بلند خندیدو با پچ پچ عاشقانه ی باددر گوش باغچهبه رقص درآمداردیبهشت یعنیعاشقییعنی زندگییعنی تماشای خدا.......
مطمئن باش که این آهِ نه چندان سوزانآنچه را با تو نکرده ست خدا خواهد کرد...
خدایا دنیا هر روز داره سخت تر و غیر قابل پیش بینی تر از قبل میشهکار رو برای هممون آسون کن و نجاتمون بدهخدایا آمده ام برای حال مردم کشورم دست به دامانت بگیرم و دعا کنم، برای خاطر دل های بیقرار و سینه های داغداری که از تباهی و دردها گریخته اند و امیدشان به نگاه و دستان مهربان توست، ناامیدشان نکن خدا!دلم گرفته از این روزهای سردی که هرثانیه داریم در آتش اضطراب ناگزیر آن می سوزیم و گرم نمی شویم، دلم گرفته از شرایطی که هست، از اینکه مردم کشور...
خدا را شکر که تو خواهر منی که اگر نبودی چقدر غصه می خوردم، چقدر خالی می شد جای کسی شبیه به تو و چقدر تنها می شدم اگر تو نبودی...خدا را شکر که خواهر منی و خواهر آدمِ دیگری نیستی، که اگر بودی حسرت نداشتنت تا همیشه گوشه ی قلبم سنگینی می کرد، که اگر بودی از حسادتِ رابطه ی خواهرانه ات با یک غریبه می مردم!تو خواهر زیبای منی و دوست داشتنت برای زنده ماندنم الزامی ست.بغلت که می کنم، غصه ها یکی یکی زرد می شوند و از شاخه ی دل، به زمین می افتند، بغلت ...
همه چیز...از یک دوست داشتنِ سادهشروع شد!تو گفتی:دوستت دارمو من تا عشقتا بینهایتتا خداپرواز کردم!!! ️️️...
در شادی ها علت باشیم، نه شریک... و در غم ها شریک باشیم نه علت...دوام بیاور ...حتی اگر طنابِ طاقتت به باریک ترین رشته اش رسیدحتی اگر از زمین و زمانه بریدیحتی اگر به بدترین شکلِ ممکن ، کم آوردی .در ذهنت مرور کن ؛تمامِ آرزوهایِ محال دیروز را که امروز ، زیرِ دست و پایِ روزمرگی ات ، جولان می دهندتمامِ آن ثانیه هایی که مطمئن بودی نمی شود ، اما شد !تمامِ آن لحظه هایی که فکر می کردی پایانِ راه است ، اما نبود !می بینی ؟! خدا حواسش ...
باد آمد و برداشت ز سر، روسری ات راانگار عیان کرده خدا، دلبری ات را......
تو تنها من تنهاچو نای بی نواییمدریغ از این شب هاچرا ز هم جداییمخدا نمی پسندد این خدا خداکه ما دو جانِ همنشین خدا خداز هم جدا جدا بمانیمتو تنها و ملول از تنهاییمن از کف داده شکیباییبیا که فرصتی نیستمجالِ غفلتی نیستجز این غنیمتی نیستدریغ از این شب هاتو تنها من تنها...
اول صدای تیر می آیدبعد صدای مرگ...۲عشق نامی جز مرگ نداردو خدا نامی جز عشقاین را من می دانم و توکه چاقو را از قلبم در نمیاوری۳غم هر روز در چشم هایم تکرار می شدو پاییز هر سال در سیگاربا شب حرف نزنتنها تاریک تر می شوی۴بی پالتو زیر نگاه سرد دنیابرای زندگی ،زندگی دادنچه معنایی جز مرگ دارد؟۵ آخر رود می ایستدو می فهمد دویدن ارزشی نداشتابر را ببین!!برای من می گرید۶مادر مورچه بود و دو برابر وزنش چای کول م...
به خدا که بسپاری، حل می شود. خودم دیده ام؛ وقتی که از همه بریده بودم؛ بی هیچ چشم داشتی هوایم را داشت، در سکوت و آرامش، کار خودش را می کرد و نتیجه را نشانم می داد که یعنی ببین! تو تنها نیستی...خودم دیدم وقتی همه می گفتند این آخر خط است، با اشاره حالی ام می کرد که به دلت بد راه نده! تا من نخواهم هیچ آخری، آخر نیست و هیچ آغازی بدون اذن من سر نمی گیرد.خودم دیدم وقتی همه سعی بر زمین زدنم داشتند، دستان مرا محکم می گرفت و مرا بالاتر می کشید تا ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡﺧﺪﺍ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎی من ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺎﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖﮐﻪ هی ﮐﻮﻟﻪ ﺑﺎﺭ ﻏﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺑﮑﺸﻨﺪﮔﺎﻫﯽ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖﺑﺎ ﯾﮏ ﻟﺒﺨﻨﺪﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﯿﻨﺪﺍﺯﻡ ﺑﺎﻻﻭ ﺑﮕﻮﯾﻢﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝبعضی وقتا بی خیال که بشید همه چی درست میشه....
دلت که گرفتدیگر منت زمین را نکش...راه آسمان همیشه باز است...اگر هیچکس نیست خدا که هست.......
عشقفاصله را نمیشناسددوری را نمیفهمدجدایی را درک نمیکند...کاری هم به این کار ها ندارد!"عشق"یک من میخواهدبراییک تو...یک تو میخواهدبرای من...و خدایی که این وسط همه چیز را برای رسیدنمان به هم، سر جایش بچیند......