شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
دوری دوری !تویی که زیبایی می کنینه آن تکه سنگ، که ماهِ من است........
دل دیوونه چرا طاقت دوریشو ندارینبینم یه روز بخوای سوختنتو به روش بیاری......
دوری ات ، دوری یک شاه ز یک مملکت استغم دلتنگی شب های رضا خان ، سلام...
به تو ای پنجره ی رو به خیابان؛ سلام...تب عشق گل خشکیده به گلدان ؛سلام...قصه ی بوسه ی آن نیمه شب پنهانی؛ای پریزاده و دردانه ی باران ؛سلام ...گفته بودی همه شب چشم به راهم شده ای؛آمدم سوی همان دیده ی گریان ، سلام...آمدم معتکف محفل چشم تو شوم ؛مسجد جامع تاریخی کاشان ؛سلام ...شاعران از رژ قرمز چقدر کم گفتند ؟شب شعر و غزل و سرخی فنجان ، سلام...چاک پیراهن و یک بوسه ی ناب از لب تو ،ترس رسوایی اقوام مسلمان ، سلام ...مثل یک رود در آ...
و شاید ما را در پسِاین دوری دیداریست......
با اینکه ازم دوری، اما هر وقت دستمو میزارم رو قلبممیبینم سر جاتی..!...
آن طبیبی که مرا دیددرِگوشم گفت:دردِتو دوری یار استآن عادت کن ... ... ... . ... ....
بیا دنیا نمی ارزدبه این پرهیز و این دوری......
آه......من تو را می خواهم... خسته ام از تلفن چت پیامک... من حضورت را می خواهم!!!لعنت به این دوری......
امشب خودت؛ باید بنشینی کنار دلتنگی هایم،تا با چشم هایت ببینی که دیگرچشمانم طاقت دوری ات را ندارد️️️...
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدیجز دوریات ای عشق، به قرآن خبری نیست...
تو، غم انگیزترین دوریِ دورانِ منی......
هروقت حس کردی کسی داره ازت دوری میکنه، هیچوقت دیگه مزاحمش نشو......
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدیجز دوری ات ای عشق، به قرآن خبری نیست...
نگو شرط دوام دوری است باور کن همین یک اشتباهاز آشنا بیگانه می سازد ......
چه دردی داره دوری تو ازم عشقمالهی هر چی عاشقه برسن به هم...
عشق اینه که وقتی ازش دوری همش حس کنی یه چیزی انگار گم کردی وکلافه باشی...
برگرد دیگر طاقت دوری تودر من اندک شده دلتنگم به توبه من عادت شده زخم توتو دلم چه خوب جامونده اسم تو...
خواستم از رنجش دوری بگویمیادم آمدعشق با آزارخویشاوندی دیرینه دارد ....
آن زمانی که تو از کلبه ی قلبم رفتیبر درش قفل زدم تا که نیاید دگریمن و چشمان گره خورده به تقویم و زمانروز و شب با همه ی خوب و بدش شد سپری...
دورم از تواگرچه میدانیلحظههایم پر است از یادتدوری از مناگرچه میآیمبی.اجازه به خواب تو;اما...!...
صد بار به من گفت که دوری کنم از توعقلی که نمیخواست دلم را بفریبم!...
مرا ببخشکه با دوریتزنده ام هنوز......
قلب تو قلب منهدوری تو درد منهخوشی من بودن تونبودنت مرگ منه...
چه دردی بدتر از اینکهبخواهی رفتن او را...خودم صدبار جان کندمولی رفتن صلاحش بود......
همیشه چیزهایی که نداشتهام رابسیار دوست داشتهامهمچون تو !که بسیار دوری ...که بسیار ندارمت ......
عشق آن بغض عجیبی ستکه از دوری یارنیمه شب بین گلو مانده و جان می گیرد......
دوری آزمون دل هاستیا دلتنگ می شوییا فراموش......
دل نزد تو است / اگر چه دوری ز برم...
دلم تنگ است و حالم را فقط پاییز می فهمدمنم آن شاخه ی خشکی که از دوری پریشان است...
قصه اینجوری نبود کهغم به این شوری نبود کهحتی وقتی که نبودیبین ما دوری نبود که...
غبار غربتاندوه چهره ام را پوشانده استهیچ نمی داند از دوری اشچه می کشم...
نمانده در دلم دگر توان دوریچه سود از این سکوت و آه از این صبوریتو ای طلوع آرزوی خفته بر بادبخوان مرا تو ای امید رفته از یاد...
مگو شرط دوام دوستی دوری ست،باور کنهمین یک اشتباه از آشنا،بیگانه می سازد......
سلامتی کسی که رفت!ولی باور رفتنش برای کسی که تنهامونده خیلی سخته...دلتنگتم...
من می توانم جای سیگار نقاشی بکشم، با دوغ مست کنم، با وسایل خانه تمام شب را تانگو برقصم و به جای تو بالشتک دوران کودکی ام را در آغوش بگیرم...تو برای فراموش کردن کسی که بی نظیر دوستت داشت چه خواهی کرد ؟...
بعضی آدما یه جوری میرن که انگار از اولش هم نبودن...
به اینکه نباشی عادت کردم ......
خاطری گر نظرم هست همه خوبی توستحسرتی گر به دلم هست همان دوری توست️️...
دلم میخواست تا ابد دوسِت داشته باشم ولی انقد دلتنگم گذاشتی که دیگه حتی نمیخوام بهت فکر کنم!...
بعد از رفتنش هیشکی نتونست جاشو بگیره، حتی خودش بعد از برگشت :)...
کاش هممون تو زندگی با آدمی آشنا بشیم که معنی اعتماد رو بهمون بفهمونه نه آدمی که هرلحظه بخاطر خیانت و لغزشش استرس داشته باشیم!...
نکُند دل نکَنی،دل بکَند بهرِ تو دل دل نَکُند؟بروددر بر یار دگری، صبح که بیدار شوی......
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داریو چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستیچون زمانی که از دستش بدیمهم نیست چقدر بلند فریاد بزنیاو دیگر صدایت را نخواهد شنید...
دلم تنگ استمثل لباس سالهای دبستانممثلِ سالهای مأموریتهای طولانیِ پدر که نمیفهمیدموقتی میگویند کسی دور است،یعنی چقدر دور است....
️️️️️️دوریِ راه به نزدیکیِ دل چاره شود......