جمعه , ۹ آذر ۱۴۰۳
بعد از طلب تو در سرم نیستغیر از تو به خاطر اندرم نیست...
کسی که تنهایی اذیتش نمیکنه،یعنی خیلی وقته که آب از سرش گذشته...
The hottest love has the coldest endداغ ترین عشق ها سردترین پایان رو دارن...
از اینجا که من هستمتا چشم کار میکند تنهاییست.....
خدایا مواظبش باش ولی فقط ی خواهشی ازت دارم...ی شب مست مست تو بغل ی غریبه...بدجوری یاد من بندازش......
ﺷﺎﯾﺪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺍﺭﺯﺵﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺭﺍﺩﺍﺭﻧﺪ ، ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ، ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ : ﺩﻭﺳﺘﺖﺩﺍﺭﻡ!...
همیشه آخر شدنم بد نیست ..اینکه مثلا عشق اخر کسی باشی که دوسش داری .....
دوای بعضی از دردا مبتلا شدن به یه درده دیگست !!!...
When Im right no one remembers when Im wrong no one forgetsوقتی که حق با منه هیچکس اونو یادش نمیاداما وقتی اشتباه میکنم هیچکس یادش نمیره...
بعد از رفتنش موهایم را ازته زدم! دیوانه ام میکرد خاطره ی دستانش........
شعرهایم را میخوانی...و میگویی روان پریش شده ام!پیچیده است... قبول...اما من فقط چشمهای تو را مینویسم...تو ساده تر نگاه کن...️...
سردش بود!دلم رابرایش سوزاندم!گرمش که شد باخاکسترش نوشت خداحافظ ......
همه ماهر شده اند...یک نفر هزاران نفر را,با هم دوست دارد...!اما من!ناشیانه به یک نفر,دل میبندم هزاران بار️️...
به افسون کدامین شعر در دام من افتادیگر از یادم رود عالم ، تو از یادم نخواهی رفت...
ما همه مان تنهاییم،نباید گول خورد،زندگی یک زندان است ،زندانهایی گوناگون ولی بعضی ها به دیوار زندان صورت می کشند وبا آن خودشان را مشغول می کنند بعضی ها می خواهند فرار بکنند دستشان را بیهوده زخم می کنند و بعضی ها ماتم می گیرند ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم همیشه باید خودمان را گول بزنیم ولی وقتی می آید که آدم از گول زدن خودش هم خسته می شود...
گره ی کور دلمدست تو را میطلبد...
Je pensais à toi tellement plustu Existes juste dans mon esprit pas dans la réalitéاونقدری به تو فکر کردم که دیگهفقط تو فکرم وجود داری، نه در واقعیت...
Disaster is someone who everything remindes her lover...و فاجعه فردیست که همه چیز او را به یادمعشوقه ی رفته اش می اندازد......
من آن شمعم که با سوز دل خویش فروزان می کنم ویرانه ای رااگر خواهم که خاموشی گزینم پریشان می کنم کاشانه ای را...
هر آنچه دوست داشتمبرای من نماند و رفت…امید آخرین اگر تویی!برای منبمان….....
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیستسرت را بالا بگیر و لبخند بزنفهمیدن احساس کار هر آدمی نیست!...
هیچ وقت بی خداحافظ کسی را ترک نکن نمی دانی چه درد بدی است پیر شدن در خم کوچه های انتظارورود...
اکنون که بدون تو نشستیمبا خاطره هایت همه جا دست به دست ایم...
میروی یک روز و با خود میبری روح مرا...
اگه نبودم بهم قول بده واسه هیچکس اونجور که با من مهربون بودی،مهربون نباشی...
برو آنجا که تو را منتظرند... قاصدکدر دل من،همه کورند و کرند ......
بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالیستشب چنین روز چنانآه چه مشکل حالیست...
چمدان دست تو و ترس به چشمان من استاین غم انگیز ترین حالت غمگین شدن است...
آدما میذارن بهشون تکیه بدی همین که خیالت جمع شدو جات محکم، چنان جا خالی میدن که دیگه نمیشه از رو زمین جمعت کنن...
آرزوی دل بیمار منی ...صحتی عافیتی درمانی...
از خودتون بابت وقتی که برای آدم های بی ارزش گذاشتید معذرت بخواین و دیگه از این اشتباه ها نکنید......
دنیایتان را واژگون کنید ... ببینید آدمهای شُلِ زندگیتان سقوط میکنند ...آنهایی که محکم پایتان مانده اند را سفت بچسبید ، ازشان مراقبت کنید ... آنها حتی وقتی زندگیتان را دگرگون کردید؛ محکم پایتان ایستادند ....
از هر آدمی به اندازه ی شعورش انتظار داشته باش ،حداقل اینطوری کمتر عذاب می کشی …!...
دوسِت دارم به اندازهیِ تمومه آدمایِ دوست نداشتنیه زندگیم..!...
غروب های جمعه درست مثل چای سرد شده است....از دهن افتاده و تلخ...اول صبحش گرم است و دلچسب... غروب که میشود، ساعت، کند میشوددل پر میشود درون سرهایمان ترافیک میشود جمعه ها باید همیشه، صبح بماند...غروب هایش، آدم را زنده به گور می کند..........
تو نرم نرم نگاهم کنمن قول میدهم قدم قدم برایت بمیرم...
صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه را دارد...
فقط ویترین خوبی باش ،این روزا دیگه کسی به ذاتت و ته دلت کاری نداره...
آدما زود فراموش میشن ، تقصیر از آدم ها نیس دوست داشتن ها دروغه !...
اون یه دروغ گوئهولی این قسمت بد قضیه نیست...قسمت بد اینه که من هنوز دوسش دارم....
زیر خودم را خط کشیدم که مهم باشم.اما دیگران فکر کردند غلط املایی ام پاکم کردند....
همیشه هم حذف کردن راهِ چاره نیست...گاهى باید بعضى ها را نگه داریم،تا زل بزنند به خوشبختىِ مان...که ببینند بعد از آنها،زندگى همچنان ادامه دارد!...
من درست جایی باختم کهفکر میکردم دارم به آرزوهام میرسم ......
یکی از بهترین حسای دنیا اینه کهتو میخوای نگاهش کنی ، میبینی اون خیلی وقته که زوم کرده روت ......
کوه وقتی که سنگین می شودسینه اش ازخون رنگین می شودعشق را هرکسی دامان گرفتلاجرم یک عمر غمگین می شود...
و خواب آخرین نشانی استکه هر شب می روم تا تو را در آن پیدا کنمشبت بخیر...
میان خواب و بیداریشبی دیدم خیال تواز آن شب واله و حیراننه در خوابم نه بیدارم...
دوش در خوابم در آغوش آمدیوین نپندارم که بینم جز به خواب...
غالبا در هر تصادف می رود چیزی ز دست لحظه ی برخورد چشمت با نگاهم دل برفت...
اسراف کرده ایم خودمان را به پای عشقچون کودکی که در پی یک توپ پاره بود...