جمعه , ۹ آذر ۱۴۰۳
سر پیری اگر معرکه ای هم باشدمن تو را باز تو را باز تو را میخواهم...
نفسم بند نفسهای کسی هست که نیستبی گمان در دل من جای کسی هست که نیست ...
شدهای قاتل دلحیف ندانی که ندانی...
بغض پنهان گلویم شده ایهرشب از دوری تو می میرم...
اینجاصدای پا زیاد می شنوم اما هیچکدام تونیستی، دلم خوش کرده خودش را به این فکر که شاید بی صدای پا بیایی!!!...
حسِ خوبیهبه کسی که وِلت کرده،نه نیازی داشته باشی،نه حسی..!...
مردم می گویند:آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رهااما باید اینگونه باشد:خوبی را در آدمها پیدا کنیدو بدی را نادیده بگیرید...هیچکس کامل نیست...
گیرم که حرام است لبی تر کنم از تو پیش نظرتتشنه بمیرم چه؟حلال است ؟...
ی زمانی میرسه که بهت ثابت میشه من مثل بقیه نبودمولی همون زمانم برای من ثابت میشه تو مثل بقیهای...
شمع ‚ ای شمع چه میخندی ؟به شب تیره خاموشمبخدا مُردم از این حسرتکه چرا نیست در آغوشم...
دل به دلبر دادم و ، دلدٖار ، دل را ندید دل به دلبر دل سپرد ،دلدار ،پا از دل کشید دل به دنبال دلش ، دل دل کنان ، دلخونِ دل دل شکست و تیره روزی شد نصیب دل ،دلا...
رَفت آن تازه گُل و ماند به دل خار غمشگُل کجا جلوهگر و سرزنش خار کجاست؟...
گاهی باید یاد گرفت همیشه دلی که برایت می تپد، ماندگار نیست، باید یاد گرفت که قدر بعضی از لحظه ها را بیشتر دانست. باید یاد گرفت گاهی ممکن است آنقدر تنها شوی که هیچ چشمی اتفاقی هم تو را نبیند....
سعی کردم! شبیه موشی پیروسط راه های پیچاپیچخسته از هیچ راه افتادهدر نهایت رسیده است به هیچ!قصّه را هر کجا شروع کنمآخرش این اتاق غمگین استتا ابد هم اگر فرار کنمباز هم سرنوشت من این است......
هر چند بشکستی دلم از حسرت پیمانه ایاما دل بشکسته ام ، نشکست پیمان تو را...
رفتی ای آرام جان آتش بجانم کرده اینشتر غم را فرو در استخوانم کرده ای...
دیشب آرامکنار گوشم زمزمه کرددوستت دارمنه تا آسمان هفتم که عیسی رفتنه تا آسمان نهم که محمدمن تا خود خداپرواز کردم...
بی تو تاریک نشستمتو چراغ که شدی ؟!...
و دلی که میگیرد ، بی هیچ دلداری....:)...
محکم باشوقتی خیلی نرم شویهمه خَمَت می کنندحتی کسی که انتظار نداری......
تو !غمگین ترینزن جهان بودی !این رااز لبخند هایبی شمارت فهمیدم...
گویی مرا شبت خوش خوش کی به دست آتش ؟آتش بوَد فراقت...
باز هم کشته و بازنده ی این جنگ منمکه تو با لشکر چشمانت و من یک نفرم...
شاید گاهی نشود یادت کنم...اما هرگز یادم نمیرود ک چقدر دوست دارم..️...
قلب لبریز از غم امشب صدایت میکنم با اشتیاق دیدنت دل را فدایت میکنم️ برای تنها کسی که عاشقشم ️...
از همه سو به تو محدودم...
ناگهان آمد و زد آمد و کشت آمد و برد او فقط آمده بود از دل ما رد بشود...
تو را من چشم در راهم شباهنگامگرم یاد آوری یا نهمن از یادت نمی کاهمتو را من چشم در راهم...
در گستره ی بی مرز این جهان تو کجایی ؟من در دوردست ترین جای جهان ایستاده ام کنار تو تو کجایی ؟...
تو چه دانیکه چهها کرد ،فراقت با من ...!...
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻢ ﺗﺤﻤّﻞ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪﯾﮑﯽ ﺗﺎﺏ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩﯾﮑﯽ ﻣﯽ ﺷِﮑﻨﺪ ...ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺸﮑﻨﻨﺪﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ ﻣﯿﺸﻮﺩﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﮑﻪ ﺗﮑﻪ ......
امشب غمگینانه ترین سطر هارا می نویسم؛دوستش داشتم!او نیز گاهی؛دوستم میداشت......
Quand on est aimé, on ne doute de rien. Quand on aime, on doute de tout.وقتی که دوست داشته میشوی به هیچ چیز شک نمیکنی اما وقتی که دوست میداری به همه چیز شک میکنی......
پنهان اگر چه داری چون من هزار مونسمن جُز تو کَس ندارم پنهان و آشکارا.......
آنکه مسٖت آمد و دستی به دلِ ما زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد!...
می شود عاشق بمانیم؟می شود جا نزنیم ؟می شود دل بدهم دل بدهیدل نکنیم ؟...
سیزده را همه عالم به در امروز از شهرمن خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم...
هرچقدرم که خوب باشیآخرش ازت یه آدم بد میسازن که راحت تر فراموش شی ......
بگذار که فراموش کنم تو چه هستی !جز یک لحظه یک لحظه کهچشمان مرا میگشاید در برهوت آگاهی ؛بگذار که فراموش کنم ......
نیازمندیمکه یک نفر باشد،انحصارىقابل انتقال به غیر نباشدبیاید وبماند وبسازد...
حراج میکنم دلمبه قیمت نگاه توامان که تو نمی خریسکوت پیشه می کنم...
تا تو به داد من رسیمن به خدا رسیده ام...
به اندازه گریه گنجشک دوستت دارم فکر نکن کمه .گنجشک وقتی گریه می کنه ، میمیره!️️️...
باشد بخوابولی بیوفای منیک «شب بخیر»مگر چند واژه بود!؟...
من که بیدارم از جدایی توستتو چرایی به نیمه شب بیدار ؟...
نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست چشم و دل ، هر دوبه رخسار تو آشفته و مست...
دلتنگ می شوم دلتنگ تر از همه گوشه ای مینشینم و حسرتها را مرور می کنمنمیدانم کدام خواهش را نشنیدم و به کدامین دلتنگ ها خندیدم که دلتنگ ترینم .....
La nuit est si belle Et je suis si seuleشب چنین زیباستو من چنین تنها...
عشقت ولت کرده بیا...
اگر کلافگى هاى یک زن را دیدىبدان خوب استفقط دارد حافظه اش را پاک مى کندبه چیزهاى بهترى فکر کند.....