شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
هرگاه جویای ثمره ای هستید و هنوز به آن نرسیده اید، معمولا در ذهن و تن و امور یا روابطتان چیزی هست که باید از آن دست بکشید و رها یا حذفش کنید. مادامی که فرایند حذف را به تعویق اندازید، ثمرات دلخواهتان را به تعویق انداخته اید.هر مرحله ای از زندگی مستلزم دست کشیدن است. هر پیشرفت به معنای طرد یا پشت سر گذاشتن چیزی کهنه است. در نتیجه، حذف نه تنها چیزی را از شما نمیگیرد، بلکه چیزی به شما میدهد....
انسان چطور میتواند بر سرنوشتِ خود حاکم باشد درحالیکه قادر به تدوین برنامه ی کوتاه مدتی مثلا برای هزار سالِ آینده نیست؟میخائیل بولگاکف | مرشد و مارگریتا...
وقایع خوش زندگی مثل درختان سبز و خرمی است که وقتیکه از دور نظاره شان میکنیم خیلی زیبا به نظر می رسند ولی به مجرد آنکه نزدیکشان شده و در داخلشان می رویم زیبائیشان هم از بین می رود.شما در این موقع نمی توانید بفهمید زیبائیش به کجا رفته،آنچه می بینید چند درخت خواهد بود و بس....
انسان شرافتمند در رویاهایش نیز شرافتمند خواهد بود. او در برابر وسوسه ها مقاومت خواهد کرد و خود را از نفرت، حسادت، خشم و مفاسد دیگر دور نگاه خواهد داشت...اما انسان آلوده به گناه قاعدتا در رویا هم همان تصویری را می یابد که در عالم بیداری مقابل چشم خود دارد...!...
چنان آنها را ترغیب به گذشته و فقر و مرده پرستی و گریه و وافور و توسری می کنیم که دست روی دستشان بگذارند و بگویند باید دستی از غیب برون آید و کاری بکند!...
در زندگی هایمان باید زندگی دوگانه ای داشته باشیم و در قلب ها یمان خونی دوگانه، شادی همراه با رنج، خنده همراه با اندوه؛ مثل دو اسبی که به یک ارابه بسته شده اند و هریک دیوانه وار ارابه را به سوی خود می کشند....
جرأت کنید راست و حقیقی باشید.جرأت کنید زشت باشید! اگر موسیقی بد دوست دارید،رک و راست بگویید.خود را همان که هستید نشان بدهید.این بزک تهوع انگیزِ دورویی و دو پهلویی را از چهره ی روحِ خود بزدایید،با آب فراوان بشویید....
نطقی که در میدان جنگ برای سربازان ایراد می شود غیر از نطقی است که باید برای ملت ایراد کنند زیرا سرباز را نمیتوان بوسیله جمله پردازی و بکار بردن عبارات برجسته و میان خالی و پوک فریب داد. در صورتی که ملت احمق است و خاصیت فطری هر ملت حماقت میباشد و به جملات و کلمات برجسته، که هزارها از آن بقدر یک پر کاه ارزش ندارد اهمیت میدهد و تصور میکند که با آن کلمات، میتوان دنیا را دگرگون کرد....
فلسفه تا آن جا که من اکنون دریافته ام، زیستن داوطلبانه در یخ و کوهستان های بلند است، یعنی کندوکاو برای تمامی امور بیگانه و شک برانگیزِ هستی و هر آنچه که تا کنون اخلاق آن را تارانده است....
آدمی چگونه نیرومندتر میشود؟با نرم نرمک به تصمیم رسیدن و با سفت و سخت به آنچه تصمیم گرفته است چسبیدن ...سپس هر چیزِ دیگری در پیِ آن می آید....
هرآنچه زاده می شود سزاوار نابود شدن است. پس همان بِه که هیچ چیز زاده نشود....
کسانی که نمی خواهند به عقایدشان شک کنند،متعصب، کسانی که می ترسند به عقایدشان شک کنند،بردگان و کسانی که نمی توانند به عقایدشان شک کنند، احمقند....
انگشت نهادن بر لغزش ها و اشتباهات در آثار ذهنیِ بزرگ بسیار آسان تر از ارائه ی شرحی روشن و کامل از ارج و اعتبار آن است. زیرا اشتباهات اموری خاص و معین اند و از این رو به طرفة العینی درک می شوند....
بزرگترین دارایی ها در جریان زندگی دود می شوند و به هوا می روند. گرفتن خوب است اما از آن بهتر نگه داشتن است....
آدمها آنقدر زود عوض می شوند، آنقدر زود که تو فرصت نمیکنی به ساعتت نگاهی بیندازی و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است!زویا پیرزاد...
کسی که به امید شانس نشسته باشد، سالهاست مرده است....
انس و آشنایی آدمی با خداوند، بیش و پیش از آنکه محصول خردورزی وی باشد، از اعماق وجدان و روان او مایه می گیرد. احساس مخلوقیت که وابستگی او را به خالقی نامحدود می نمایاند، در جوهر جان او آشیانه دارد و همین احساس است که مفهوم تقدس را در مواجهه با خالق در اندیشه انسان زنده می کند....
پرداختن به مسائل جنسی چنان رشدِ شتابانی به تنه یِ عشق می دهد که ریشه ضعیف می ماند و به آسانی بَرکَندنی می شود....
من به واژه ی هرگز اعتقاد ندارم؛چون که باید از ذره ذره ی آینده خبر داشته باشم تا بتوانم این واژه را به کار ببرم....
آدمی چیست و در خود چه دارد؟شخصیت انسان،او را همواره و در همه جا دنبال میکند و هر چه بر او میگذرد،رنگِ آن را میگیرد.هر نوع لذت اساسا وابسته به خودِ شخص است.این امر در مورد لذت های جسمانی صادق است چه رسد به لذت های روحی....
مطمئن ترین راهِ به فساد کشیدن یک جوان این است که به او بیاموزند برای کسانی که مانند هم می اندیشند بیش از کسانی که متفاوت می اندیشند،احترام قائل باشد....
آیا هرگز با خودت نگفته ای که وقتی خوابی کسانی هستند که در خوابشان می میرند؟ آیا هرگز وقتی دندانهات را مسواک می زنی فکر نکرده ای که: ایناهاش، این آخرین روزم است! آیا هرگز احساس نکرده ای که باید تُند بروی، تُند، تُند و مَجال کم است؟ آیا به گمانت نامیرنده ای؟ نیمی از سَرِ چالش جویی، نیمی بی اختیار پاسخ می دادم: همین است: به گمانم نامیرنده ام. هیچی دروغ تر از این نبود....
از رها کردن نترس.باور کن هیچ کس نمیتواند چیزی که مال توست را از تو بگیرد و تمام دنیا نمیتوانند چیزی که مال تو نیست را برایت حفظ کنند....
خواستم باور کنم که میشود مردم اینجا را با حرف مداوا کنم،اما آنها دردشان را دوست دارند و گویا به آن زخم احتیاج دارند تا هرشب با ناخنشان روی آن را بخراشند....
ما ندرتاً دربارۀ آنچه که داریم فکر می کنیم، در حالیکه پیوسته در اندیشۀ چیزهایی هستیم که نداریم....
ما برای چیزهایی که به سرمان نخواهد آمد بر خود می لرزیم و پیوسته بر همه ی چیزهایی که از دست نداده ایم اشک میریزیم....
دیگران را ببخش حتی وقتی متأسف نیستند! بگذار حق با آنها باشد اگر این چیزیست که به آن نیازمندند....
وَه که چه نیکبخت توانیم بود ما، ما اهلِ شناخت، اگر که خاموش ماندن بیاموزیم و بس، چندان که باید !...
من از مدتها پیش دریافته ام که در اغلب موارد تبعیت از اخلاقیات و آداب و رسوم متداول، هر چند تا حد زیادی در مورد درستی آنها شک داشته باشیم، اجتناب ناپذیر است. از این رو عزم خود را جزم کردم که جستجو برای حقیقت را هدف اصلی خود قرار دهم. و پس از قدری تأمل تصمیم گرفتم که درست بر خلاف روال معمول حرکت کنم و هر آنچه را که کوچکترین شکی در موردش به ذهن خطور می کند کاملا دروغ بینگارم. قصد من این بود که دریابم آیا اصلا چیزی باقی خواهد ماند که مطمئن باشم غیر ق...
اقرار به خطا بزرگواریِ بیشتری میخواهد تا اصرار در کشاندنِ کار به جایی که دیگر جبران ممکن نیست....
چرا ما از یک سرباز شجاع یا یک مامور آتش نشانی قدردانی می کنیم ولی از آدمی که به جا و به موقع خودکشی کرده نه؟...
فیلسوفی که درصدد آفرینش جهان بنابر تصور خویش است می خواهد همه به فلسفه اش ایمان بیاورند و این همان روا داشتن استبداد بر دیگران است....
فقط یک گناه وجود دارد.آن هم دزدی است.هر گناه دیگری هم نوعی دزدی است.اگر مردی را بکشی،یک زندگی را میدزدی،حق زنش را از داشتن شوهر میدزدی،حق بچه هایش را از داشتن پدر میدزدی.وقتی دروغ می گویی،حق کسی را از دانستن حقیقت میدزدی....
فقط یک ریاضت طلبیِ احمقانه وادارمان می سازد اصرار بر کارِ زیادی داشته باشیم؛در حالی که دیگر نیازی به آن وجود ندارد....
در میان تمامی چیزهای مسخره ی عالم، مسخره ترین چیز در نظر من مشغول بودن در عالم است، - زیستن به کردار مردانی که با عجله غذا می خورند و با عجله سر کار می روند. بدین سان، وقتی در لحظه ی حساس می بینم مگسی روی دماغِ مردِ پر مشغله ای از این دست می نشیند یا کالسکه ای با شتابی صدچندان از کنار او می گذرد و به سر تا پایش گل ولای می پاشد، یا ناگهان پلِ متحرک بلند می شود یا سفالی از بام خانه ای فرو می افتد و بر سرش می خورد و هلاکش می کند، از ته دل میخندم. و ...
انسان ها بالفطره تنبل اند و از کار کردن خوششان نمی آید. بنابراین فقط اجبارهای زندگی است که آن ها را مجبور می کند دست به فعالیت بزنند. ساده تر بگوییم: تنها انگیزه پول است.آدام اسمیت...
روند تکامل انسان از بدو پیدایش او مقرر است، چنانکه فقط در مسیری که بر مبنای قانون تکوین اوست میتواند رشد مداوم کند، گویی سرنوشتش حاصل مقارنهء اختران است. پیشگویان و پیامبران همواره گفته اند که هیچکس نمیتواند از خود بگریزد و هیچ زمانی و هیچ نیرویی قادر نیست نقش صورت یافته ای را که زنده و پویاست، منهدم سازد....
جنایت را نمی شود علاج کرد...،زخم های که به روح وارد می شوند،بزرگترین جنایتند...!...
آنچه آدم را پیر می کند،نگاه به گذشته و حسرت فرصت های از دست رفته است.حساب وکتاب روزهای گذشته آدم را زود پیر می کند و جز بینی تیرکشیده و چشمان حریص و بی فروغ چیزی از او باقی نمی گذارد....
در بحث با فردی باهوش، برنده شدن خیلی سخت است اما در بحث با یک احمق، برنده شدن تقریبا غیر ممکن است....
عاشق طرز فکر آدم ها نشوید.آدم ها زیبا فکر می کنند و زیبا حرف می زنند اما زیبا زندگی نمی کنند.رومن پولانسکی...
از کودکی بیرون می آییم بی آنکه بدانیم جوانی چیست،ازدواج می کنیم بی آنکه بدانیم متاهل بودن چیست و حتی زمانی که قدم به دوره پیری می گذاریم، نمی دانیم به کجا می رویم :سالخوردگان، کودکان معصوم کهنسالی خویش اند. از این جهت، سرزمین انسان سیاره ی بی تجربگی است....
ذهن بحث می کند و نتیجه نمی گیرد در حالی که دل سکوت می کند و به نتیجه می رسد.این حقیقت یکی از اسرار پیچیده ی زندگی است....
درست همان گونه که اگر آهن را بکار نگیریم، زنگ میزند، همان گونه که آب راکد میگندد و یا به هنگام سرما یخ میبندد، اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم، آن را از دست میدهیم....
زنان نه طاقت انجام کار سنگین جسمی را دارند و نه توان فعالیت شدید ذهنی؛ آنها دینِ زندگی را نه با آنچه انجام می دهند که با آنچه تحمل می کنند، می پردازند....
حسادت احساس وحشتناکی است؛ به هیچ یک از رنج ها شبیه نیست، زیرا در آن هیچ گونه شادی یا حتی غم واقعی وجود ندارد.فقط رنج می دهد و بس. نفرت انگیز است!...
هر کس با معیارهای خود ما را می سنجد؛ معیارهایی عموماً شبیه متر خیاطی، و ما باید این حقیقت را بپذیریم که: هیچ کس اجازه نخواهد داد تا از او بلندتر باشیم....
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه،درباره ی هرکس و پیش از آن که بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پر شور برای قضاوت کردن،نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارتهاست....
بعضی وقت ها احساس می کنم که هیچ چیز معنی ندارد. در سیاره ای که میلیونها سال است با شتاب به سوی فراموشی می رود، ما در میان غم زاده شده ایم، بزرگ می شویم، تلاش و تقلا می کنیم، بیمار می شویم، رنج می بریم، سبب رنج دیگران می شویم، گریه می کنیم، می میریم، دیگران هم می میرند و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی معنی را از سر گیرند....
اگر خواستی سرزمینت را آزاد کنی ده گلوله در تفنگت بگذار، که نُه گلوله برای خائنین و آدم فروشان و تنها یک گلوله برای دشمنت کافیست....