شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
از قسمت و حکمت ای خدا خسته شدم... این بار براى منفقط معجزه کن......
لذت در قلب کسانی که به معجزه ی کریسمس اعتقاد دارند بازتاب میکند.برای تو تمام صلح ، لذت و عشق این فصل رو آرزو میکنم . تغییر فصل رو بهت تبریک میگم...
قبل از اینکه تو روببینم، .فقط یه اسم از عشق شنیده بودم، .من نمی دونستم... .کسی هست توی دنیا،انقدر فوق العاده و بی نظیر توی مهربونی... .نمی دونستم... .کسی هست که صداش از صدتا مُسکن قویتره،و .لَحنش با حال وهوای خوشِ شُمال نسبت داره، .نمی دونستم... .تورو اگرببینم،دلم برات میره ودیگه نمیبُره ازت، .و اونقدر نزدیک میشی به من که،چشمام نبینه چیزی رو دیگه، .من نمی دونستم،یه نفری توی جهان هست .توی دلبری، دلربا .عطر تنش محشرترین هوای...
این روزها باتو زندگی ام معنا گرفتهو تو همان معجزه زیبای عشقی..من که میگویم: تورا باید کمی بیشتر دوست داشت....
ارزش زندگی زمانی نمایان میشود که با داشته هایتان احساس خوشبختی کنید. معجزه این است که هر چه داشته هایتان را بیشتر با دیگران سهیم شوید داراتر خواهید بود....
تا زمانی که زنده ام، هزاران بار خدا را برای معجزه ی آن روز شکر خواهم کرد، برای تولدِ دوباره ی تو😍جانِ دلم:میدونم که این یک سال، مخصوصاً چند ماه اول، خیلی اذیت شدی، خیلی خیلی صبوری کردی تا رو به راه شیمرسی که دل هممون رو خوش کردی با خوب شدنتاز خدا میخوام همیشه غرق شادی باشی و دیگه هیچ وقت رنگ غمو نبینی 💖💙💚🧡💛💜💖💙💚🧡💛 مرسی که هستی پیشم و دلخوشی دلمی...
و من... در چشم او... زیباترین مرد جهان را دیدم... و این... معجزه ی نگاه او بود... نه زیبایی من......
اوضاع همیشه همینطور نمی ماندروزی می رسدمعجزه ای اتفاق می افتدو تو آنقدر عاشقم می شویکه هیچ صداییجز ضربان قلبم نمی شنویو هیچ راهیجز چشمان نم گرفته ام نمی یابیآن روز که به من می رسیزمین از گردش باز می ایستدبرگ های سرگردانبه شاخه ها باز می گردندو آسمان باران یاسبر پیکرمان می ریزدآغوشت را باز می کنیبه روی انتظار سالیانمدیگر عشق را مرزی نمی ماندکه آن لحظهخدا از سر شوقباران را کنار زدهو خودش برایمان می باردو تو...
زیاد است انتظار معجزه از من که فرتوتم پیمبر نیست هر پیری که در دستش عصا دارد...
هر صبحزندگی متولد میشودصبح مثل معجزه میماند، آغاز یک زندگیست که به پایان رسیده بود ️️️ ...
عشق معجزه یِ نگاهِ توست بدونِ هوسبدونِ چشم داشتوقتی سخت در آغوشم میکشیو استشمامِ عطرِ نفس هایت،جانی تازه می بخشد؛به روحی که عشق را نمی شناخت......
لعنتی جااانخودت را دریغ نکن از من بگذاربوسه اتمعجزه ای شود و تمام این شب ها را بخیر کند …!...
یه جا به خودم اومدم دیدم نمیتونم بی تو باشم!دیدم تو شدی همه دنیامدیدم شدی همه وجودماز اونا که آدم هرجا میره اونو با خودش حس میکنه...یه وقتایی حس میکنم از یه جایی داری نگام میکنی؛ شالمو میکشم جلو، موهامو میدم تو...حس میکنم میای کنارم راه میری و من بینِ اون همه آدم بهت زُل میزنم و تو نگاهت به رو به روته؛بعدش که میخوام دستتو بگیرم، دستی واسه گرفتن نیست...دیوونه شدم، دیوونه یِ تو!حالا که تولدته بزار منم برات آرزو کنم همه دنیام،...
مادرم پیامبری بود ...با زنبیلی پر از معجزهیادم نمی روددر اولین سوز زمستانیالنگویش را به بخاری تبدیل کرد...!...
معجزه زندگی منی تو عشق جان...
آدم باید یا عاشق باشدیا یک رفیق ناب داشته باشد!پاییز و حال و هوای جانانه اش به کنار...اما صدای خش خش برگ هازیر پای دو نفر که باشدمعجزه می کند!...
انسان آنقدرها که در جستجوی اعجاز است در جستجوی خدا نیست. و چون نمیتواند تاب بیاورد که بیمعجزه بماند، دست به خلق معجزات تازه میزند و به پرستش جادو و جنبل رو میآورد....
فضاے زندگےفرصتی نیست براے دل بریدن هامعجزه ایست برای دل دادن هاآرزو میکنمدر این عصر زیباے تابستانمهر، عشق و محبتهمنشین شما باشد...
اگر کسی گرهای داردو تو راهش را میدانی سکوت نکن!اگر دستت به جایی میرسد کاری کن.معجزهی زندگی دیگران باشبیشک فرد دیگری معجزه زندگی تو خواهد بود ......
5 اکتبر روز جهانی معلم است. مسیر تمام معجزهها از آموختن شروع میشود. بالاترین هنرِ آموزگار این است که لذت کسبِ دانش و بیان خلاقانه را در افراد برانگیزد. بزرگداشت مقام و منزلت معلم بزرگداشت مجموعهای از ارزشهای والای انسانی و تکریم یک فرهنگ متعالی است.امید آن است که بیش از پیش به تعالی کیفی آموزش بپردازیم. گرامی باد روز جهانی معلم...
باید از سمت خدا معجزه نازل بشودتا دلم باز دلم باز دلم دل بشود...
هزار سال هم بگذرد نگاهت،غافلگیرم می کند تو در هر لحظههزار اتفاقی!! مگر می شودتو را دید و به معجزه، ایمان نداشت!؟ ️️...
همچون کشیدن کبریت در باد دیدنت دشوار است .من که به معجزه عشق ایمان دارم ٬می کشم آخرین دانه کبریت را در باد .هر چه بادا باد !!!...
برای خوشبخت کردنمنیازی به معجزه نیستفقط بودنت را همیشگی کن...
گاهی وقتا توی زندگی مشکلاتی پیش میاد,که برای حل کردنش هیچ کاری از دستت برنمیاد ...کلافه و سردرگم میشی...یدفه احساس پوچی میکنی..دیگه هیچی برات لذت بخش نیست,نسبت به همه چیز بی تفاوت میشی..حس میکنی جز خودت، هیچ کس دیگه ای نمیتونه حالتو بفهمه..دوسداری کز کنی یگوشه..شروع کنی به راز و نیاز با اون بالایی..بهش ایمان بیاریازش بخوای برات معجزه کنه..روزاتو پشت سر هم سپری کنیبه امید معجزهاما ته دلت تردید داشته باشیکه نکنه نشه......