شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
در گیر یک نگاه تو شد روزگار من......
در وجودم کسی هست...به وسعت توکه هر شب به تنهایی ام سر میزند...و هر شب یاد آخرین نگاه توآوار میشود بر تنهایی ام...بر بی کسی این اتاقم......
هیچ زیبایی بهتر از یک دل مهربان نمی درخشد...در دورانی که همه به فکر چشم زیبا هستندتو به فکر نگاه زیبا باش...
سوختمچه آتشی نگاه تو دارد...
من تمام حس های خوبِ در دنیا را تنها با نگاه به چشمان توخواهم چشید...
عشق به هستی در اعماق نگاهتان متبلور است.روز ناشنوایان گرامی باد....
نه به دست کلید بیانداز نه به گردن قُفل نگاه تو لِنگه ندارد...
دلتنگی نه حرف حالی اش می شودنه نگاه ، نه گفتنِ مدامِ دوستت دارم !دلتنگی یک سکوت می خواهدیک آغوشکه بویِ عطرِ تو را تنها داشته باشدکه بدانی دور که شد ،هنوز هم آغشته باشد از بویِ تو ...دلتنگی ، امنیت می خواهد ......
نگاه تو مرا به دنیای عشق دعوت کرد و من در روز تولدت چیزی بالا تر از عشق ندارم تقدیمت کنم. تولدت مبارک...
و فنجانی قهوه ی تلخمی پاشمبر چهره ی اندوه گرفته ی شبکه خواب از سرش بپرد شایدو بیاد بیاوردهر آنچه افسوسکه در من استافسوسکه اندوه شب راهیچ قهوه ای بهم نمیزندجز نگاه هوسباز تو ......
با قهر چه می کشی مرامن کشته ی مهربانیمیک خنده و یک نگاه بستا کشته ی خود بدانیم...
برای بعضی درد هانه می توان گریه کرد ...نه می توان فریاد زد ...برای بعضی از دردها...فقط می تواننگاه کرد و شکست ......
کوه با نخستین سنگها آغاز میشودو انسان با نخستین درد...من با نخستین نگاه تو آغاز شدم...
سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من...
کاری که نگاه تو شبی با دل ما کردبا خلق نکرده استنه چنگیزنه تاتار...
تو چه می دانی که پس هر نگه ساده ی منچه جنونی،چه نیازی،چه غمی ست؟یا نگاه تو که پر عصمت و نازبر من افتد، چه عذاب و ستمی ست...
خوشبختی یعنی مالکیت یک نگاه...
-سلام ای شب معصوم .میان پنجره و دیدن ؛همیشه فاصله ایست .چرا نگاه نکردم ؟!…...
خداعمری به من بدهدپیر شدنت را نظاره کنم !غر زدنت را.......موهای کم پشت سپیدت را......نگاه مهربانِ از پشتِ عینکت را.......چالِ گم شده زیرِ چین و چروکِ صورتت می بینی من تا کجا ........خودم را با تو تصور میکنم…!من کنارت میمانمتا ثابت کنم که با تمامِ اینها هم زیبایی....
او نگاه می کردمَن هم نگاهاو دور می شدمَن ویران .. !باور کنید آدم هابا چشم هایشان می میرندمی کشند .. می روند .....
دست مرا بگیر که باغ نگاه توچندان شکوفه ریخت که هوش از سرم ربود...
ﺍﺯ ﯾﮏ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﺭﻧﮕﻢ ﭘﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖﻗﺮﺑﺎﻥ ﺁﻥ ﺷﻮﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ️تولدت مبارک️...
بند بند قلب من وابسته ی چشمان توستپاره می گردد همهوقتی نگاهم می کنی...
نگاهت آباد ای عشق!اما،پلک بر هم زدنتخانه خرابم کرده است...