شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
از من گریز تا تو هم در بلا نیفتی ......
تو بدین چشم و پیشانیدلِ ما باز پس نخواهی داد ......
گر چاره تویی بیچاره منم جانا .......
بیگانه شَوم از تو که بیگانه پرستی......
تو مرا کُشتی و امید ِ بها نیست چرا؟ ...
من هنرپیشه خندان درون گریانم...
خدا از ما نگیرد نعمت آشفته حالی را ......
کین عمر طی نمودیم اندر امیدواری......
گر طبیبی شادمان بینی، مریضش بهتر است... کاشانی...
تو مپندار که از یار گذشتیم و گذشت...
با زندگی خوشم، که بمیرم برای تو...️...
گر من بروم تو با که آرام کنی ..؟...
گر به منّت زنده باید بود ، مردن نعمتی ست... کاشانی...
بهار هم که بیایدپاییز های ِمانده را چه کنم؟ صابر...
حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد.....
دلا جستیم سرتاسر ندیدم در تو جز دلبر ...️...
چون نباشی تو، چه عید است و چه نوروز مرا؟ مشهدی...
از هم جدا شدیم و بدین درد ساختیم...
که دل به نیشِ نگاه تو متصل دارم......
مرا ز عشق تو این بسکه در وفای تو میرم...!...
و عشقخود از کلامم زاده می شود…...
...
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ی ما را .......
جان چه میدانست از دنیا چه ها خواهد کشید..؟! ...
من مُهره مِهر تو نریزم، اِلا که بریزد استخوانم......
نطقم از آن گسست که همدم ندیده ام...
درون آینه ذهن من تویی برجا.....
شراب چشم های تو مرا خواهد گرفت از من......
گویی شب فراق تو صبح قیامت است......
چو بیخ مهر بنشاندم ، درخت وصل برکندی.....
آنچه از لعلت نصیبِ ماست دشنام است و بس ...
به هر جا سر زد و الا دل من ......
من در پی خویشم به تو بر می خورم اما ...
ما سپر انداخته ایم گر تو کمان میکشی...
ما فراموش نمی کنیم، بلکه چیزی خالی در ما آرام می گیرد....
ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﺖ، ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ .......
دردمند و خسته ام؛درمانم اوست......
من بی تو در غریب ترین شهر عالمم......
هر عضو که بی داغِ تو باشد ز تنم نیست!...
امید آخرین اگر تویی برای من بمان ... منزوی...
وجودم از تمنای تو سرشار است.. ...
یک دوست به زیرِ آسمان نیست......
مَنم آن عاشق ِ عشقت که جز این کار ندارم ......
نه به وصل می رسانینه به قتل می رهانی.....
خوابم این است که از دیدنت از هوش رَوَم... کاشانی...
نیست در واقع عذابی سخت تر از انتظار......
هم گناهعلیرضا قربانیتو نباشی غمِ این عصر مرا خواهد کشت... غیاثی...
زمین گیر است جمعیت، فلک پیماست تنهایی.....
به شب سلام که بى تو رفیق راه من است منزوى...
مرا از دور تماشا کن ، من از نزدیک غمگینم.....