درد بی درمان شنیدی حال من یعنی همین
عاشقم. دیوانه ام باز آی و حالم را ببین
کلیابی کاشانی...
عشق پیری گر به سر افتد به رسوایی کشد
دست بردار ازسرم ای عشق رسوایم نکن
کلیابی کاشانی...
فراوان گفته ام با تو که چون جان دوستت دارم...
توئی داروی هردرد و. شفای قلب بیمارم..
کلیابی کاشانی...
عشق تعریف ساده ایی دارد ؛
چشم هایت....
اَوَّلین باره که قلبم
واسۂ کسی می لرزه
امّااین عاشق تنها
ازگفتن بهش می ترسه...
آرزومه چشامُ به روی هم بذارم
بازش کنم ببینم معشوقمُ کنارم...
چه باجون ودل کردی که
یه مردشادوُسَرزنده
پریشون وبی قراره
مثّ یه مُرغ پرکنده...
عشق واقعی یعنی
همیشه به یادش باشی
حتّی لحظه هایی که
نتونی کنارش باشی...
عاشق دو چشم زیبام
خاطرِتُ خیلی میخوام
کافیه صدام بزنی
با پای دل سمتت میام...