شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
نه برف مرا مى ترساندو نه سرماولى در این حجم سنگین تنهایى امبراى گرم شدن بهانه اى ندارمجز این که دوستت داشته باشم ....
وقتی نباشیتحمل تنهاییکار سادهای نیستچونتنهایی قبل از توبا تنهایی بعد از توزمین تا آسمان فرق میکند ....
سخت است که تنهایی خود رابچلانی تا چکه کندبی کسی از گوشه چشمت .. ....
بسلامتی مادربزرگم که همیشه میگفت:تنهایی فقط برای خداست!کاش می ماندوخدایی ام را می دید ......
تمام جهنم واقعیدر یک کلمه وجود دارد:تنهایی...
سرمای تنهایی به از گرمای دست ناکسان...
گسل های تنهایی ریشترهایی به وسعتتمام ثانیه های بی تو را می لرزاند در وجودم...
حالا که میروی همراه جاده ها، برگردو پس بده تنهایی مرابی خاطرات تو بی آرزوی تو دل را کجا برم شب گریه را کجا......
منتو رابرایِ همه یِ سال هایِ تنهاییم می خواهمبرایِ همه یِ خنده هایِ باقیِ عمرم......
چون ابری سرگردانمیگرید چشم من در تنهاییای روز شادیها کی باز آییامشب حال مرا تو نمیدانیاز چشمم غم دل تو نمیخوانی......
اگر یک روز از من بپرسندقوى ترین انسان هاى دنیاچه کسانى هستند؟جواب میدهم:زنانى که تنهایى را یاد گرفته اند...
تنهایی چیزهای زیادی به انسان میآموزد اما تو نرو ، بگذار من نادان بمانم...
من که در لختترین موسم بی چهچهی سال تشنهی زمزمهام ، بهتر آن است که برخیزم ، رنگ را بردارم ، روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم ......
پُر غرور مى رفتطورى که انگارهمه صف کشیده بودند براى داشتنتشآخرین بارى که دیدمشاو از تنهایى دق کرده بود ومن از نداشتنش...
دستِ تنهاییات را به سوی هیچکس دراز نکن ، تا منت هیچ خاطرهی اشتباهی بر سر بی کسیات نباشد ......
نمیخواستم تنهایی را به تن کنم خودت بُ ر ی دی...
تنهایی را ترجیح بده به تنهایی که روحشان با دیگریست ! تنهایی تقدیر من نیست ، ترجیح من است ......
تنهاییت را بچسب...بیخیال آدمها...دل بستن به آدمها فقط درد دارد......
در غربت مرگ، بیم تنهایی نیستیاران عزیز آن طرف بیشترند...
کاش تنهایی پرنده بود...گاهی هم به کوچ فکر می کرد!...
می شود تنهایی بچگی کردتنهایی بزرگ شدتنهایی زندگی کردتنهایی مُردولیقهوه ی غروب های دلگیر جمعه را که نمی شود تنهایی خورد !...
بمان تنها که تنهایی به این تن ها شرف داردچه رفتن ها که می ارزد به بودن های پوشالی...
سخت است که تنهایی خود را بچلانیتا چکه کند تنهایی از گوشه ی چشمت...
تنهایی هایم را نوشتمنخواندیفریاد زدمنشنیدیبا بریل می نویسمکاش لمسش نکنی...
سرشارم از تنهاییو پنجره امضرب بارن نیست...
هیچ رابطهای قادر نخواهد بود تنهاییِ ما را از بین ببرد؛ هر یک از ما در هستی عمیقاً تنهاییم....
هوا هوای جداییهوای تنهاییست ......
شعری را اگر فهمیدیبدان که بسیار غمگینیو با شعری اگر زیستیبر تو بشارت بادکه روزی در تنهایی خواهی مُرد......
چقدر زیباست کسی رادوست بداریمنه برای نیازو نه از روی اجبارو نه از روی تنهاییفقط برای اینکه ارزش دوست داشتن دارد......
من عاشق تنهایی ام تنها بشم اما تو باشی...
این روزها همه آدمها درد دارند… درد پول درد عشق درد تنهاییاین روزها چقدر یادمان میرودزندگی کنیم!!...
تنهایی نام دیگر پاییز استهر چه عمیق تربرگ ریزان خاطره هایت بیشتر......
گاهی تنهاییزیباترین اتفاق دنیاست......
تنهاییت را بچسببی خیال آدمها..وابستگی فقط درد دارد!!....
تنهایی یعنی :شب یلدا تمام شب رادیو گوش بدی و فقط ایرانسل بهت پیام تبریک بده . . ....
من بلندای شب یلدا را ، تا خود صبح شکیبا بودمشب شوریده ی بی فردا را ، با خیال تو به فردا کردمچه شبی بود …. ، عجب زجری بود ….غم آن شب که شب یلدا بود...
شب یلدای من آغاز شد…نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه…بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاستبی من یلدایت مبارک...
تف به این تنهایی که داره با اینترنت پر میشه لایکم نکردی نکردی ولی تف یادت نره...
نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است...
بعضی وقتا،شریک تمام خاطراتت تو زندگیفقط یه شماره خاموشه......
برّه باشیگرگ روحت میشوندگرگ باشیحسّ تنهایی شکارت میکند....
بعدِ رفتنت/ دیگر/گرم نشد دستم/مشتی خاطره/رودی از اشک/تنهایی ، گیسوی شب را میبافد...
مداد/تنهایی را کلاغ پر می برد/کلمه ها به خط...
کنار قفسش...پرنده صدایش نزنیدداغ دلش تازه میشود......
سربازسرمای بالای برجکرا به جان می خردیاد روزهای تنهایی عشقشرا در ذهنش می آورد...
هزار بار گفته امآدم دلتنگ هیچ چیز حالیش نمیشودفقط حرفهای نگفته اش زیاد میشود...
نیستی در کنار من اما،بوی آغوش می دهد عکست...
گاهی میرسه که دیگه از خدانه پول میخواینه خونه میخواینه کَس و کاریه موقع هایی هستفقط یه دل خوش میخوایفقط یه دل خوش!!...
از وسعت تنهایی ام آنقدر بگویمتنها کس من بودی و من هیچ کس تو...
- تنها زندگی میکنی؟+ نه، یاد کسی با من است......