زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
هرگز درک نخواهی کرد، زندگی چه زجرآور است،
مادام که زیر این دو بار سنگین کمر خم نکرده ای!
بیچارەگی و عاشقی
لیکن اگر آگاهی یابی،
عاشقی هم قسمی از بیچارەگی ست!.
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
در میان سفت ترین پوسته
مغز گردوی چرب و شیرین
منتظر رسیدن است...
اگر که رهایی را نفهمد
خود پوسیده می شود.
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
مردی در راه کسب لقمه ای نان،
کوله ای پر از نان،
مرگی از برای نان،
این شناسنامه ی کولبر است،
که مرز مابین زیستن و مرگ را طی می کند...
در مرزهای آلوده به مین های مرگ آلود
که مانند کمربندی میانه ی سنگ و صخره های یک سرزمین را قفل کرده است.
...
متن برگردان شعر کوردی
در آن هنگام که کارتنی،
به خانه و رختخواب،
به شناسنامه و سرزمینت تبدیل می شود!
نان به بزرگ ترین کتاب آسمانی مبدل می شود.
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
جنگ که عطسه کرد!
بچه ها، فرشته هایی بی پر و بال شدند و
پر گشودند،
به پرواز در آمدند
به سوی عرش خدایی که
مست و خواب آلود و بی خبر بود
از فریاد و غم و غصه ی مردمان آواره !!!
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
مردانه رودرویم بایست
و وجود مالامال از نفرتت را
بر سر و رویم خالی کن!
اینگونه احترامم را نگه داشته ای
تا اینکه به دروغ بگویی: دوستت دارم!
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
دردا و دریغا از تلخی تو، ای نان!
شیرینی زندگانی ام را گرفتی و
شیرین نشدی...
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
نه هر جایی مکانم باشد و
نه هر لحظه فرصتی دارم...
چه بد سلیقه ست زندگی
که هر لحظه و هر جایی را
به حساب عمرم محاسبه می کند!.
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
یلدا که بلندترین شب سال نیست...
طولانی ترین شبم، شب هایی ست که،
دور از آغوشت به خواب می روم.
■□■
شعر:دلبرین عبدالفتاح
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
آسمان،
باران،
کوهستان،
کُردستان آزاد،
آتش و
تو!
زیباترین دارایی های من در هر عید نوروزید.
شعر:دلبرین عبدالفتاح
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
من بی تو نیمه ای ناقصم!
ای نیمه ی دیگر زندگی ام،
بیا و پرواز کن در میان زندگی من،
تا حصار را بگشایم برای پروازت،
تا که پر و بالت بشوم،
و تو هم آسمانم...
شعر: بیان ابراهیم
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
از جهالتم، سوءاستفاده کردی و
مرا وطنم، صدا می زدی.
نمی دانستم که سرزمین ها غارت می شوند!.
شعر: بیان ابراهیم
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
تهران، موی و یال اسب آزادی ست و
با هیچ قدرتی رام نمی شود!
تهران، دریای طوفانی خشم است،
گیسوان کوچه هایش را می دهد و
به هیچ سنگلاخی، زیبایی اش کم نمی شود.
شعر: بیان ابراهیم
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
زمانی که می میری،
به ناگاه همگان دوستت خواهند داشت!
معشوقه ات به سویت خواهد آمد بی هر بهانه ای،
دوستانت از با تو بودن، سخن می رانند،
و همگی اعلام می کنند که چه انسان شریفی بودی!
البته در وقت مردنت...
شعر: بیان ابراهیم
ترجمه : زانا کورد...
متن برگردان شعر کوردی
با باران، اندام بانویی را خواهم ساخت،
سبزینگی را از بهار می ستانم و
به چشمان آن زن هدیه خواهم داد.
قصیده را به بیابان تبعید می کنم و
تمام زیبایی ها را از شعر خواهم گرفت
آن زیبایی هایی که دزدکی از زندگی گرفته است.
این بار خون سرخ را مبدل به پ...
متن برگردان شعر کوردی
باغی پر از گل به تن بپوشان!
تا وقتی دیدمت،
با گلاب تنت خودم را خوش بو کنم و
با عطر نفس هایت خودم را بیالایم.
فرش شعرم را زیر پایت پهن می کنم
تا که پای آمدنت را بوسه باران نماید و
جای قدم هایت را برای تبرک نگه دارم.
تا هرگاه خشکسالی دشت جان ...
متن برگردان شعر کوردی
آنقدر دوستت دارم
که تشنه ام شود، چون آبی گوارا می نوشمت!
اگر گرسنه ام شود، چون برنج و خورشت کردی، عشقم را از تو سیر خواهم کرد.
اسمت را سر زبانم خواهم انداخت و
سر و صورتم را با نام مبارکت، متبرک خواهم کرد.
در کوچه و خیابان،
در راسته بازارها، چ...
متن برگردان شعر کوردی
نه در نمازم کوتاهی می کنم،
نه در دوست داشتن تو...
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
همه ی رفتار و کردارهایت
قابیل بوسه اند!
الا خدانگهدار گفتن هایت...
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
مدتی ست کە چشم هایت در کوچەباغ چشمانم قدم نزدەاند
با نفس هایم عکسی نگرفتەاند
در گوشە ی چشم هایم ننشستەاند
گل های روحم را لمس نکردەاند و
در آغوش ترانە هایم بە خواب نرفتەاند،
مدتی ست رایحه ی راستین قصیدەام را نبوییدەای...
اما بدان که هنوز،
پیک...
متن برگردان شعر کوردی
امشب به ملاقاتم نیامدی
تا که راه را بر تاریکی وحشی ببندی،
همو که قصد داشت
روشنای روی دیوار روحم را خاموش کند.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
امشب به ملاقاتم نیامدی
تا که طوفان های زندگی ام را بتارانی،
آن طوفان هایی که می خواستند،
رخنه ایجاد کنند مابین چشم هایم!.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
امشب به ملاقاتم نیامدی
تا به دیدارت دلشادم کنی،
بی تو، سرمای زندگی از همه ی درز و سوراخ ها هجوم آورده اند
برای زدودن خاطراتت از یادم،
اما نتوانستند،
حتا کلمه ای از حرف هایت را از جیبم بیرون بکشند!.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زا...
متن شعر ملل
امشب به ملاقاتم نیامدی و
چراغ خنده هایت را برایم نیفروختی!
تا بدانی،
خشک شدن چشمه ی لب هایت چه بر سرم آورده است...
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
محبوبم!
آنگاه که چون رهگذری از کوچه عشقم می گذری
مهر و ناز و زیبایی، لبریز از وجودت را جمع می کنم و
در قلبم می گذارم.
تا که ره توشه ای شود، برای روزهای دور و دراز عاشقی.
مطمئنم روزی نیازمند نفس هایت خواهم شد و
مهر و محبتت و
موسیقای جمالت به ...
متن برگردان شعر کوردی
الان چگونه ای؟!
آیا باران بر موهایت دست کشیده است؟!
یا که لباس هایت را خیس نکرده است؟!
باران چنین است!
دوست دارد، با مردم شوخی کند،
دست بکشد بر گیسوان زنان و پیرهن دخترکان و
دوباره، راهش را لبخند زنان پیش بگیرد
و غم و غصه اش را در جیب ما بگذ...
متن برگردان شعر کوردی
پرده ها را کنار نزنید!
مبادا خورشید من بتابد و
خورشید دنیا خجالت زده شود و
جهان در تاریکی غرق شود!.
شعر: ...
متن شعر ملل
آی خوشکله!
تو هم تروریست خواهی شد،
اگر مرا با زیبایی ات بکشی!.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
اگر تو پرتوی خورشید بودی
به هیچکس نمی دادمت!
شب ها اسم تو را بر سینه ی تمام ستاره ها می نوشتم
و پیراهن نورانی تو را تنپوششان می کردم
و خودم هم در میان گرمای این عشق آب می شدم.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
نازنینم!
پیراهنی که تو به تن می پوشی،
لباس روح من است!
در بهشت هم،
همان پیراهن را به تن خواهیم کرد من و تو...
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
ادامه