زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
زانا کوردستانی
سایه سار من است،
گیسوانت.
در سایه اش،
شادمانی هایم را پیدا می کنم...
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
آن لیوان آبی که با دست هایت
برایم می آوری،
آب دست زلیخاست!
از برای یوسف...
شفای تمام دردهایم است.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
بگذار!
عجله نکن!
هنوز لباس خواب ستاره ها را ندوخته ام!
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
به ابرهایی که از وطن تو می آیند،
خوش آمد می گویم!
هرچه قدر می خواهند ببارند،
بارانش را تنپوش تنم خواهم کرد.
شعر: برهان برزنجی
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
[فتوا]
به فتوای کدامین درخت،
آشیانه ام را خراب و
شهد شیرین خوشبختی را به کامم تلخ می کنی؟!
گوشه جگرم را با چاقوی بران می تراشی
شیره ی آرزوهایم را به دشمنان می بخشی...
به فتوای کدامین درخت،
شیرینی وجودم را به سخره می گیری؟!
شعر: ب...
متن برگردان شعر کوردی
چشمه،
آیینه ی توست یا که ماه؟!
که اینچنین،
زیبا و شفاف و تماشایی ست...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
کرکوک،
دختر بزرگ کُرد بود!
به زور شوهرش دادند...
شعر: سوران ندار
ترجمه:زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
ابر هم زن است!
مگر نه اینکه زمستان می شود،
درد زایمان می گیردش و
تگرگ می شود...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
احساس می کنم که تو روح منی!
چونکه وقتی تو تنهایم می گذاری،
پیکرم می میرد!
پس چرا تو هی می گویی:
- روح دیده نمی شود!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
اندام تو فرودگاه ست و
دل من هم هواپیما!
اما افسوس که فرود آمدنم،
ممنوع است...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
باد نغمه سرایی می کند،
مگر این نیست که به رقص درآمده اند،
همه ی شاخه ها...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
زمین و کفش
با همدیگر ازدواج می کنند و
فرزندی زیبای روی به دنیا می آوردند...
اسمش را، رد پا می گذارند.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
یافتمش!
نه معدن قارچ و دمەلان!
بر آورده کردم،
رویاهای شیرین کودکان را نه!
رد پایش را گرفتم،
دزد کفش نمازگزاران مسجد را نه!
بلکه قبر گم شده ی سربازی را
در آن سوی سه گوشه ی جهان!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
هر روز
آدمی را به هلاکت می کشاند،
زمانه!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
بی سواد بودند
تمام عشاق نامدار جهان!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
از گل سر شاخه ی درختان
کینه دارد،
همه ی فرمانروایان ستمکار...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
همه ی عاشقان جهان
حجله ی عشق خود را آذین بستند،
فقط من نتوانستم!
چرا که در آن زمان،
مشغول سرودن شعری برای تو بودم.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
گر به هر سرزمینی گذرت بیافتد،
بوی خاک وطن من،
به مشامت خواهد رسید.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
شهری نوین بنیان خواهم نهاد
که نه جنگ در آن جای بگیرد
و نه گرسنگی و نه غم...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن شعر ملل
برف که سپید نبود،
انفال به آن سپیدی بخشید!
شب که سیاه نبود!
برادرکشی آن را سیاهپوش کرد...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
انفال آمد و
عاشقی را از یاد بردم.
و برگه های سپید را با اشک پر کردم...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
صدای آمدن پاییز می آید
براستی چند برگ و گل
از شاخه و شاخسار خواهند افتاد و
به زیر خاک خواهند رفت؟!
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
آسمان را
با موشک های کاغذی بچه ها هم
غصب خواهد کرد،
جنگ...
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
لوله ی تفنگ ها را گلدان خواهم کرد،
خاکسترهای بجای مانده از جنگ ها را
برای کودکان سرزمینم
به جوهر تبدیل خواهم کرد،
تا در دفترهایشان مشق کنند.
شعر: سوران ندار
ترجمه: زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
در برگ ریزان، کودکی می گرید،
نامش زمستان است!
در یخبندان، صدای پای دختری به گوشم می رسد،
نامش بهار است!
در میان گلزارها، صدای بانویی را می شنوم،
نامش تابستان است!
در زیر تابش و گرمای شعله های آفتاب،
صدای ناله های زنی شوهر مرده را می شنوم،
نام...
متن برگردان شعر کوردی
شاخه ای گل نرگسم
در دستان کودکی فقیر،
عطر نوروز از من برخواسته!
شعر: ناصح ادیب
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
دخترک بهار است،
که پیراهنی از گل نرگس به تن کرده...
نوروز!
شعر: ناصح ادیب
ترجمه : زان کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
آخ که چه تلخ است،
روایت دراماتیک انفال!
نه با شعر توانش شرح داد
نه با مقاله و سخنرانی...
انفال زخمی ست کاری،
بر پیکره ی وطن.
شعر: ناصح ادیب
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
بعد از فاجعه ی انفال
در بیابان عرعر درخت هایی رویید
که نه درخت خرما بودند و
نه درخت بلوط!
درخت های سرخی روییده
از خون و استخوان و اجساد انفال شده ها...
شعر: ناصح ادیب
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
لنگە دمپایی سبز
که نه مزه ی خیار می داد و
نه طعم زندگانی!
مبدل شد به تابوت مرگ
برای دخترک گرسنه و بیچاره.
شعر: ناصح ادیب
ترجمه : زانا کوردستانی...
متن برگردان شعر کوردی
ادامه