زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
عزیزحسینی
مقنه به او خیلی می آمد ،صورتی را هم خیلی دوس داشت ، پرسیدم میخواهی چه کاره شوی...؟میخوام یکی شبیه تو شوم ...!شبیه من...!؟
نور چشم من کجایی؟
ماه تمام می شود، اشک های کوچه ها خشک شدند.
گل ها دیگر بو و رنگی ندارند،
تو کجایی...؟!
تو کجایی که بهار نمی آید؟
در سکوت تاریک، صدای پایان می آید،
خستگی در دل هر باران می پوسید
باد بهار را به خود می برد و من
تنها در این خزا...
متن عزیز حسینی
آیینه ات را پیدا کن
تا در دیگران گم نشوی....
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
دیگر دوستت نخواهم داشت
و تو هرگز این را باور نخواهی کرد.
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
خوشبختی را در قلبی بجوی که تو را دوست دارد
.
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
یاد گرفته ام برای دلخوشی ،تغییر ،همدردی ،دوستی
عشق ورزیدن ، آموختن ،خندیدن و....
در انتظار چیزی نمانم
سال هم که نو شود
عده ایی از ما فقط یک سال پیر تر می شویم
نه بزرگتر .
و این یک توهم است که با سال نو ، آدم نو می آید
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
انسانها وقتی از خودشان میترسند
چطور میتوانند گام دوم را برای تغییر جهان بردارند
.
عزیزحسینی...
متن عزیز حسینی
زندگی به همان اندازه که میتواند زیبا باشد
چندین برابر میتواند نفرت انگیز و بی معنا باشد
.
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
ما در بند زندان های بزرگ جهان نیستیم
اما آزاد هم نیستیم
ما زندانی افکار و عقاید والدینمان هستیم ....
متن سخن بزرگان
اگر از من بپرسید خوشبختی را کجا میشود پیدا کرد
در جواب به شما میگویم
آنجا که با عقاید دیگران زندگی نکنید
اما بی احترامی هم نکنید .
.
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
اگر یک تیر در خشاب اسلحه ات داشته باشی
چه کسی را خواهی کشت
افکارت یا جسمت ...؟!
اگر افکارت را بکشی جسمت زنده خواهی ماند
اما اگر جسمت را بکشی ، افکارت زنده خواهد ماند
تو کدام یک را خواهی کشت....؟!
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
کسی که نمی اندیشد
برده ی آنهایی است که می اندیشد
حتی به اشتباه .
.
عزیز حسینی...
متن عزیز حسینی
افکار شما اشتباه نیست
فقط جایی درستی نتوانسته اید بیانش کنید
عزیزحسینی...
متن عزیز حسینی
به گل
به سوی گل بیندازم نگاهی
که از شادی های تو می خندد
باغ و بوستان در آغوش عشق
رقص می کنند و برافروخته می شوند
به سوی گل پرتاب می کنم دلی
که از پاکی و زیبایی تو می تپد
رنگارنگی تو همه را فریب می دهد
جان به لب می رسد و خوشی می آید
به ...
متن عزیز حسینی
نامه سوم
گرفتاری تو،
آبگیرم خود را از زیر پایین هایی که
نهان شده در روحم، باز می کند.
دوری تو
آن بی معنایی است که دلم را
به سوی یک وجود بی جهت می کشاند.
آیا زندگی بی تو همچنان ارزشی دارد؟
آیا همه چیز چنان خالی و بی معناست
که خسته...
متن عزیز حسینی
نامه دوم
با دردی که از دوری تو در سینه ام می سوزد،
قدم های خسته ام را همچنان جلو می برم.
هر شب زیر آسمان تاریک،
صدای ناله هایم به دستان باد می سپارم و
خسته شده از تنهایی، به خاموشی شب می گویم:
آیا عشق هنوز در این دنیا وجود دارد؟
زمین ...
متن عزیز حسینی
نامه اول
بی نامِ عزیزم،
از آغازِ دستانِ بی نامت،
بر بیابانِ عمرم سرگشته شدم
شب ها تنها،
در خاموشیِ یک همایشِ غم غرق می شوم
تازه ست این راهِ پایان، بلبلِ عاشقی از دست رفته
صدایِ ناله ها و آهنگِ درد،
همراهِ من در سرزمینِ حیرت است
من ...
متن عزیز حسینی
در باغ گل نرگس و سوسن خوش بو
در این دلم آتش عشقت افروز بو
در شب هجر تو پروانه ای می شوم
جانم را در پی تو افروز بو
در چشمانت رازهایی پنهان است
دلم در حال شکفتن راز بو
با لبخندت به دلم زندگی می دهی
عشق تو در کنارم افروز بو
ای عزیز ، به ...
متن عزیز حسینی
عمریست در واپسین ،انزوای تاریک پنجره نشسته ام
که شاید روزی تو باز آیی .
عابران خسته ی شب نشین ،آن لحضه را که تو بر من پا میگذاری به تصویر می کشانند
آن لحضه که ابرهای مه آلود ،از آواز سکوت پر است
و من برای گریستن خویش
آن لحظه را سوار بر گیسوان ب...
متن عزیز حسینی
تکه ایی از رمان آملیا
ما گفتن حرف حق را دوست داریم ،
اما از شنیدن حرف حق
نسبت به خودمان به شدت بیزاریم .
عزیز حسینی
عزیز حسینی...
متن جملات منتخب
و تو امشب در میان زوزه های نالان گرگ به رَجعت می اندیشی ،
و من دیگر نیستم که بخواهم ،
مرا در جُستجوی خویش بازگردانی .
عزیزحسینی...
متن عزیز حسینی
در سینه ام نگاهی از غم پر است
زندگی بی تو به تاریکی می کشد
بی تو، دلم یک صحرای خالیست
در غروب هر روز، تنها رنگم رنگ غم است
چشمانم به خاکستری درآمده است
پر از اشک و ناله های بی خبر از خنده
تو رفتی و باقی ماندم با خاطرات
هر شب در خواب، تو را ب...
متن عزیز حسینی
زندگینامه عزیزحسینی
عزیزحسینی ، نویسنده وشاعر جوان افغانستانی است .او در ۲۳ مرداد ۱۳۸۱ در ولایت دایکندی در شهر لرگر در افغانستان متولد شد.
عزیزحسینی به دلیل افکار و نو اندیشی و مهربانی بی حد و مرزش با مردم و کودکان ،در بین اقوام و مردم شهری که در...
متن عزیز حسینی
به تو می آید
تو ماهی ، آسمان نه ، که خدا به تو می آید
در این سر زمین عجایب ، وفا به تو می آید
تو مهربانی ، در کلام شرم و حیا داری
اما ، وقتی میخندی ، زیبا به تو می آید
بانوی غزل هستی ، همچو گل ، هر جا
شعر و غزل باشد ، شُعرا به تو می آ...
متن عزیز حسینی
باور نکردم
بار اول که دیدم گیسوی تو را باور نکردم
آنقدر زیبا بود ، که ماه را با خبر نکردم
تو فراتر از خدا بودی ، دیدم که .. ..
احساس عجیبی ست ، جذاب تر نکردم
پیچیدگی چشمانت ، غرورم را زود شکست
تا آمدم بگویم ، بانو عا.... دل اسکندر نکر...
متن عزیز حسینی
در رخت خاموشی غم فروغ وجود
غصه ها نثار عشق، سوزان همه وجود
روزگار بی چابک در گردابی گرفتار
مانده ام در پیغمبرش، بی رحم کرد وجود
مرگ زورد رس، آتشی در دل افکند
پرواز زندگی ما، به پایان برد وجود
آن شبی که خاطرهٔ تلخ راهم پر کرد
از حضور خوبا...
متن عزیز حسینی
گرفتار دلتنگی و دوریم
در آغوش تنهایی گم شده ام
باد سرد دلتنگی در حال وزیدن است
آیا بهانه ای برای بازگشت وجود دارد؟
دوری بین ما دیواری سنگین است
آرزوهایمان را به هم پیوندید
آیا می توانیم در دستان هم بمانیم؟
یا هر یک به سوی جهان خود بپریم؟
...
متن عزیز حسینی
رمانم بگو
در سایه های پرده های تاریک شب، نگاهم به او معلق شد.
خیره شدم در این غریبه ای که از هیچ کجا آمده بود.
مانند یک قطره نور در اقیانوسی از گمراهی، در قلبم نقش برداشت.
احساسی عجیب و غریب، همزمان ترس و شور بر احساسم غلبه کرد.
چه بود که ...
متن عزیز حسینی
نامت تا بر زبان با من است
سودای تو دیگر نام من است
ز سودایت زخمی ز بالان خورد
غم نباشد گوهر غمی چون تو من است
گفتی گر روزی نباشم فراموشت شوم
از من بر نیاید نام تو بر سینه کفن است
تار های نفسم با غم تو درگیر است
فرشته وصال امشب به مد...
متن عزیز حسینی
زیر تار گیسوی تو دنیا بمیرد
گُنه ز جانب من دنیا بمیرد
بر مرکب عشق تو گشته ام قو
بخند که قوی تنها زیبا بمیرد
هر شب به هوای تو گرفتارم
هرکه مجنون شما گشته ها بمیرد
بر دیده ی تو دائم شدن شاعر
با تو سعدی حافظ مولانا بمیرد
بانوی غزل هس...
متن عزیز حسینی
نمی دانم چه روز از هفته ،ماه و سال است که این نوشته را میخوانی ، بخوان و بدان زندگی بدون تو سرما خورده است .
امروز شنبه ۱۸ ادیبهشت سال ۱۴۰۲هست که بنام عشق مینویسم
به نام کسی که با خیالت کفش های عشق را به پا کرد و در راستای تو ،طاقتش به یک چوپ کبری...
متن عزیز حسینی
ادامه