جمعه , ۹ آذر ۱۴۰۳
او دیده بود از اولِ پاییزهرشب به یادت شعر میخوانمفهمیده بودم زیرِ این بارانتو میروی من خیس میمانمآبان شدم در اوجِ بی مهریابری شدم اما نمیبارمبعد از تو این پاییزِ لا کردارگفته هوای بدتری دارمآنقدر از عشقت نوشتم کهما دسته جمعی عاشقت هستیمدروازه ی این شهرِ عاشق راجز تو به روی هر کسی بستیمبارانِ امشب بهتر از قبل استجوری که فکرش را نمیکردیآبان خبرهای خوشی داردشاید به پای قصه برگردی...
انسانفقط هنگامی خوش قلب است ؛که بتواند برای تأمین سعادت دیگران عملاً اقدام کند، نه اینکه فقط برای دیگران «آرزوی» خوشبختی کند.مردم وقتی آرزو می کنند که کسی به سعادت برسد، خود را به این عنوان که دارای قلب رئوفى اندستایش مى کنند. اما در این مورد فقط کسی دارای قلب رئوف است که «عملاً» قدمی بردارد !!...
ماچه واژه ی آشنایی در رویاهایم...کاش اقلا می آمدیتا برای چند روزیلذت تجربه ی ما شدن من و تو را می چشیدم......
درست همون جایی که میگم ،برای همیشه فراموشت کردم...همون جایی که حرفت میشه ومیگم بیخیال بابا!...آرهدقیقا همون جاهنوز دوستت دارم.....
ای نوبهار عاشقان داری خبراز یارما؟...
شاید یک روز...به ندیدنت...به نشنیدن صدایتو به جای خالیت عادت کنماما فراموش کردنتهنری ست که اصلا ندارم...
هالووین؟؟بابا بذار نذری های فریز شدتتموم بشه بعد فاز عوض کن...
گاهی وقتا یه چیزی رو از خدا میخوایاما زندگی برنامه های بهتری برات داره...اگه امروز اونی نبود که میخواستیآغوشت رو باز کنبرای چیزی که فراتر از تصور توئه.....
خدایا میدونم تو بهم غصه نمیدیغصه هام از خودمه.خدایا شکرت ، به هزار و یک دلیل . ....
همه ی دنیای من تویی...
توتنها دوحرفیهدوست داشتنیه زندگیه منی!!...
گاهی باید یڪ سیلی محڪم از روزگار بخوریمتا حواسمان جمع شود…تا خیلی بیخودی ها را ڪنار بگذاریم وخیلی با ارزش ها را جدی بگیریم……گاهی نہ چترِ بالایِ سرمان را می بینیمنہ دستی ڪہ چتر را نگاه داشتہ……فقط بہ افق هایِ دور خیره مانده ایم وبہ آدمھایی فڪر می ڪنیم…ڪہ حتیٰ یادشان نیست………ما وجود داریم……گاهی تا سنگی زیر پایمان نباشد وزمین نخوریمبا احتیاط قدم برداشتن رایاد نمی گیریم…………خیلی چیزها تقصیرِ روزگار نیستتقصیرِ سر بہ هواییِ...
همیشه گریه واسهعشق و رفیقی کهدورت زده نیست!بعضی موقع هاگریه می کنی واسهخودت که چقدرساده و زود باوری.....
ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﮔﻮیی ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ !ﮐﺎﺵ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ،ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ ،ﺑﮕﺬﺭﯾﻢ ... ،ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ ...ﺩﻝ ﺑﻪ ﺳﺎﺣﻞ ﻧﺒﻨﺪﯾﻢ ،ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺯﺩ ...ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﯾﻡ ...ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ...ﺷﺎﯾﺪ ، فرصتی نیست تا ﻋﮑﺴﯽ ﺷﻮیم ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺩﮔﯿﺮﯼ ماﻥ ﮐﻨﻨﺪ!اصلا گاهی باید نرسید ... اصلا قرار نیست به همه آرزوها رسید گاهی نرسیدن ،نداشتن ،تو را عاشق تر میکند ....ومفهوم زندگی چیزی جز عشق نیست ...
رونوشت روزها را روی هم سنجاق کردم ؛شنبههای بیپناهی جمعههای بیقراری عاقبت پروندهام را با غبار آرزوها خاک خواهد بست روزیباد خواهد برد باری روی میز خالی من صفحهٔ باز حوادث در ستون تسلیتها نامی از ما یادگاری......
میکشد کار من از فکر تو ،آخر به جنون ......
حرفهایتان را به اندازهی دهانتان بردارید ،هیچکس از آدمهای دهان گشاد خوشش نمیآید !...
برای خیانت هزار راه وجود دارد ، ولی هیچکدام به اندازهی تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست !...
من اهل دوست داشتنم ؛تو اهل کجایی ؟!...
خوشبختی مانند یک بوسه است !برای اینکه از آن لذت ببرید ، باید آن را با کسی سهیم باشید ......
گر چه او هرگز نمیگیرد ز حال ما خبردرد او هر شب خبر گیرد زِ سر تا پای ما...
آرزویِ دلِ بیمار مَنیصحتی ، عافیتی ، درمانی ......
من بودم و دل بود و کناری و فراغی ...این عشق کجا بود که ناگه به میان جَست ؟!...
به یادتان می آورم تا بدانید که زیباترین منش انسان محبت اوست ، پس محبت کنید چه به دوست چه به دشمن که محبت دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست ... 👤 منسوب به کوروش کبیر🗓 7 آبان بزرگداشت کوروش بزرگ گرامی باد ♥️...
دلم به حال پروانهها میسوزد وقتی چراغ را خاموش میکنم ،و به حال خفاشها ؛ وقتی چراغ را روشن می کنمنمی شود قدمی برداشت ، بدون آن که کسی نرنجد !...
ما گرفتار عادت زیستن شدهایم ،پیش از آنکه به اندیشیدن عادت کنیم ......
وقتی میفهمی عاشق شدهای که میبینی دوست نداری بخوابی ! چون واقعیت شیرینتر از رویاهایت شده است ......
برای خوشبخت شدن با یک مرد کافیست او را باور کنی ، حتی اگر دوستش نداشته باشیو برای خوشبخت شدن با یک زن کافیست او را دوست داشته باشی ، حتی اگر باورش نداشته باشی ......
طرحِ لبخندِ توپایان پریشانیهاست ......
خوشبختی از نگاه هرکسی معنایی متفاوت دارد ، اما از نظر من آدمهایی خوشبختند که عشقبه موقع به سراغشون بیاد ......
در من سرد شددو فنجان چایکه قرار بودبا هم بنوشیم...
کاش انقدرى که من دلم واسش تنگ میشه ،اونم دلتنگ بشه واسه م...
مرا محتاج رحم این و آن کردی، ملالی نیست؛تو هم محتاج خواهی شد، جهان دار مکافات است....
ما همهمان تنهاییم، نباید گول خورد، زندگی یک زندان است، زندانهای گوناگون. ولی بعضیها بدیوار زندان صورت می کشند و با آن خودشان را سرگرم می کنند. بعضیها می خواهند فرار بکنند، دستشان را بیهوده زخم می کنند، و بعضیها هم ماتم می گیرند، ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم، همیشه باید خودمان را گول بزنیم، ولی وقتی می آید که آدم از گول زدن خودش هم خسته می شود...
ازش پرسیدم:پدر جان!آدم برای رفتن باید چقدر مطمئن باشه؟گفت: مردها نمیزارن زنی رو که دوسش دارن؛هوای رفتن به سرش بزنه!...
کاش آدم ناراحت شه دلش بگیرهگریه کنه ضجه بزنه...ولی نرسه روزی که مثل یه تیکه سنگبی تفاوت شه......
گنبدت دل می برد وقت ملاقاتی بده...
آدمی گاهیآنچنان دلتنگ کسی میشودکه او اگر از این دلتنگی با خبر شوداز نبودنش شرمسار خواهد شد...
پاییزفقط با تو قشنگتره...
تو را خواستنبه قدم زدندر خیابان مه آلودی می ماندگر چه انتهایش را نمی بینمامادوستش دارم...
دیروز که رفتی...خدا گریه کردو همه اسمش را باران گذاشتند......
خاطرات عطر میپراکنندوقتی شهر خیس میشود....
تو را فقط میتوان آرزو کردتو محال ترین محال ممکنیو من در عجبمتا کی نام نرسیدن هایم آرزو خواهد بوددیگر فهمیده ام که آرزوهمان حسرت است که بر دل میماند...
من بی توهمان پاییز همیشگی ست...بهارم می شوی؟!...
وکیل پایه یک هم فقط مادر که اصل ماجرا هر چی باشه ،بازهم بچه اش بیگناهه ،و ازش دفاع میکنه......
توی دنیافقط تو خوب میکنی حال منو......
تنها رسالت من در جهاندوست داشتن توستببخش اگربه جنگ و گرسنگی و ترسفکر کرده ام......
دوسِت دارمهمیشه و تا ابدحتی اگه نبینمت و تو لحظه هایِ سختم، کم داشته باشمت... فکرت همیشه قلبمو آروم میکنه...دوسِت دارم دست نیافتنی ترینم...
چهرفتن هاکه می ارزد...بهبودن های پوشالی!...
دوباره لالایی بخوان مادرکودکت سال هاستآسوده نمی خوابدبخوان مادربخوان مادر......