شنبه , ۱۰ آذر ۱۴۰۳
فکر کن اگر خدا مرده بودچه بی انتهاجهان و مردمانش بی سرانجام ؛ شبیه مسافران قطاری که لوکوموتیورانش مرده است و مسافران بیخیال دارند به فکر فردا باهم دنیا را با خنده هاشان لبریز می کنندمی دانی عزیز ! تنهایی آدم آنقدر بزرگ است فقط فکر به وجود خالقی بی همتا آن را پر می کند و خواستن از معبودی که حتا نبخشد هم چون می توانیم از او بخواهیم کیف می کنیم و ما رابس استوای چه ترسناک می شد شوکت این کهکشان و این همه حقارت ما اگر یکی در ما نبود که دلمان به...
منمعاصر پیاده روهای پر از چاله چوله ی تهرانممن معاصر درخت های قطع شده ی ولیعصرممعاصر قانون های یک طرفه امو خیابان های چند طرفهمعاصر عاشورایم و حلوا و نذری...معاصر روز دخترم!...
من تورا می خواستمنه برای عشق بازی های شبانه ، نه برای قدم زدن در خیابان های ولیعصر ،نه برای شادی های دونفره !من فقط میخواستم باشی که دوستت داشته باشم...
پیام اول صبح معنیش صبح به خیر نیست. معنیش اینهکه من تا بیدار شدم به تو فکر کردم....
به نام آن که آبان آفریدستکه ماهی بهتر از آن کس ندیدستآبان ماهی جان تولدت خیلی خیلی مبارک...
آبان ماهی جان تولدت مبارک...
هرکسی یک دلبر جانانه داردمن تو را...
مانده ام چگونه تو را فراموش کنمتو با همه چیز من آمیخته ای...
به تو دل بستم و غیر تو کسی نیست مراجُز تو ای جان جهان، دادرسی نیست مراعاشق روی توام، ای گل بی مثل و مثالبه خدا، غیر تو هرگز هوسی نیست مرابا تو هستم، ز تو هرگز نشدم دور؛ ولیچه توان کرد که بانگ جرسی نیست مراپرده از روی بینداز، به جان تو قسمغیر دیدار رخت ملتمسی نیست مراگر نباشی برم، ای پردگی هرجاییارزش قدس چو بال مگسی نیست مرامده از جنت و از حور و قصورم خبریجز رخ دوست نظر سوی کسی نیست مرا...
به تو دل بستمو غیر تو کسی نیست مراجز تو ای جان جهاندادرسی نیست مرا...
دلم لرزید وقتی فہمیدم کہ هستیولی براے من نیستی...
کتاب کهنه تاریخ را نخوانده ببنددلم گرفت از این گردش و از این تکرار ...
کیفیت زمانی حاصل می شودکه مشتریان شما باز گردند،ولی محصولات نه.روز ملی کیفیت گرامی باد...
ﻓﺮﺩﻭﺳﯽ ﺍﮔﺮ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺮﻭﺩﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﺍﻣﺎ !ﺯﺑﺎﻥ ﺗﻮﺗﻠﺦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺷﺎﻫﻨﺎﻣﻪ ﺍﺳﺖ........
چه دانستم که این سودامرا زین سان کند مجنوندلم را دوزخی سازددو چشمم را کند جیحون ......
رمز موفقیت سازمان ها در قرن 21،اینده نگری،خلاقیت وکیفیت بهتر است.روز ملی کیفیت گرامی باد...
هر روز را با نام خدای مهربان آغاز کنیم تا دقایق عمرمان منور به نگاه او شود...
الاغ گفت :رنگ علف قرمز است!گرگ گفت :نه سبز است!باهم رفتند پیش سلطان جنگل( شیر )و ماجرای اختلاف را گفتندشیر گفت: گرگ را زندانی کنید...گرگ گفت :ای سلطان، مگر علف سبز نیستشیر گفت: سبز استولی دلیل زندانی کردن توبحث کردنت با الاغاست......
18 آبان روز ملی کیفیت مبارک باد...
پنج حقیقت تلخ زندگی که باید بپذیریم :️هیچ چیزی در دنیا جز مادر واقعی نیست.کسی که پول ندارد دوستی هم ندارد️مردم باطن خوب را دوست ندارند ظاهر خوب را دوست دارند️مردم به پول احترام می گذارند نه به شخصیت️از شخصی که بیشترین عشق و علاقه رو بهش داری بیشترین آسیب رو هم از اون خواهی خورد...
گوته می گوید: اگر ثروتمند نیستی مهم نیست، بسیاری از مردم ثروتمند نیستند، اگر سالم نیستی، هستند افرادی که با معلولیت و بیماری زندگی می کنند،اگر زیبا نیستی برخورد درست با زشتی هم وجود دارد،اگر جوان نیستی، همه با چهره پیری مواجه می شوند،اگر تحصیلات عالی نداری با کمی سواد هم می توان زندگی کرد،اگر قدرت سیاسی و مقام نداری، مشاغل مهم متعلق به معدودی انسان هاست،اما، اگر عزت نفس نداری، هیچ نداری!...
وقتی اسب های توانااجازه ورود به میدان مسابقه را نداشته باشندهر الاغی میتواند،به خط پایان برسد!...
دو برادر بودند که یکی از آنها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود. برای همه معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟ از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند. پاسخ داد: علت اصلی شکست من، پدرم بوده است. او هم یک معتاد بود. خانواده اش را کتک می زد و زندگی بدی داشت. چه توقعی از من دارید؟ من هم مانند او شده ام. از برادر موفق دلیل موفقیتش را پرسیدند. در کمال ناباوری او گفت: علت موفقیت من پدرم است...
خوابم میاد، ولی نمیرم سمت تخت خواب!اون لعنتی یه تله ست...توش از خواب خبری نیست...فقط فکر و خیال که انتظار ادمو میکشه...
اینبار که به قبرستان های شهر رفتید ...روی یکی از آنها بایستید...فاصله شما تا آنها به نیم متر هم نمیرسد...فرق شما و آنها تنها در نیم متر فاصله است ...به فاصله ها فکر کنید ، به کارهایتان ، به نیم متر ها ... زندگی را به کام هم تلخ نکنید ...شاید دقایق دیگر فاصله شما با آدمها تنها نیم متر شود ......
شراب/روی پا ایستاد/برای چشم هایتو/نه خدا خوابید/نه من...
دوبرگ/روی نوک سینه ی پاییز/باد دست بردار نیست...
به قلبم افتخار میکنم!..بازی داده شده..سوخته..شکسته..امّا هنوزم کار میکنه.....
نه اسمش عشقه،نه علاقه،نه حتی عادت...حماقت محضه دلتنگ کسی باشیکه دلش با تو نیست......
کاش میشد ،بعضیارو یه ساعت بزاریم جای خودمون ،بعد بهش بگیم ،ببین میتونی تحمل کنی .......
تولدت مبارکرفیق آبان ماهی قشنگم...
آبان ماهی های عزیز، دلبرا تولدتون مبارررک...
حرف واسه نوشته و خوندن،واسه گفتن و شنیدن، زیاده...ولی فقط خواستم یه جمله برات بنویسیم:من اگه بمیرم، بویِ تو رو میدم...
دوست داشتنی ترین پنهانِ دنیایِ منتولدت مبارک...تا آخرین روزِ عمرم، عاشقت می مونم...دور نیست روزی که، دستتو تو دستم بگیرم وبا افتخار به همه یِ دنیانشونت بدم.......
رفتنت نامردیِ محض بود...رها کردنم،آخرِ بی معرفتی بود...اما بزرگترین حسنی که داشتاین بود که فهمیدمبعد از تو هم میشه زندگی کردمیشه نمردمیشه نفس کشیدسخت بود امامیشه تحمل کرد...فکر می کردم با رفتنت، بمیرمخدا خیلی بزرگ بود که کمکم کردالان بیشتر به خدا نزدیکمدستم تو دستاشهحضورش تو زندگیم پر رنگ ترهفقط خواستم بهت بگم:من بدونِ تو هم تونستم...از بی وفاییِ تو رد شدمهنوز درد دارم اما اونم خوب میشه...تا خدا هست، میشه هر...
چه گناهی کرده امکه در خوابم هستیدر بیداریم نهدر قلبم هستیدر چشمم نهدر سرم هستی و در آغوشم نه...
ندیدنت سخت است اما همین که میدانم هستیو حالت خوب استدنیایم زیباست......
آرام باش عزیز من ، آرام باش...حکایت دریاست زندگیگاهی درخشش آفتاب ، برق و بوی نمک ، ترشح شادمانیگاهی هم فرو میرویم ، چشمهای مان را میبندیم ، همه جا تاریکی استآرام باش عزیز منآرام باشدوباره سر از آب بیرون می آوریمو تلالو آفتاب را می بینیمزیر بوته ای از برفکه این دفعهدرست از جایی که تو دوست داری ، طالع می شود ....
کمتر زنی را دیده امکه هنگام عبور از خیاباندست مردی را نگرفته باشدحتی در خیالش......
کاش وقتی همهرو به روت وایسادنیکی باشه که کنارت باشه......
من ترسیدمو راز دوست داشتنت رامثل جنازه ای که هنوز گرم استدر خاک باغچه پنهان کردم......
همه ی کلماتبوی تو را می دهندمثل گل ها همه که بوی تو را پراکنده اند......
شروع پادشاهیعقرب های آبان ماهیمبارک!...
یه جایی خونده بودم کهوقتی کسی زیادی عاشق یه نفر باشه ،بیشتر از اینکه بگه دوستت دارممیگه مواظب خودت باش ......
خوب حرف زدن بلد نیستم..آدم جالبی هم نیستم..امّا جوری دوستت دارم ،که وقتی نیستیگریه میکنم....
ذوق اولین بغلزود فراموش میشهولی بغض آخرین بغلهیچ وقت فراموش نمیشه...
دلماز همه جا رفتن می خواهدو کنار تو ماندن را......
تو بگوچگونه نخندموقتی دستانتقفل شده در دستانموقتی گونه هایتبه زانو در آورده انددرخت سیب حیاط راوقتی تکلیف دلتاز روز برایمروشن تر است......
دوست داشتنِ تو در من اینگونه است که هر بار سعی کرده ام فراموست کنم، بیشتر حواسم جمعِ تو شده...بیشتر عکسهایت را تماشا کرده ام...بیشتر در خیالم با تو زندگی کرده ام... از عهده یِ هر کاری برمیایم جز دوست نداشتنِ تو...سر کردن بدونِ خیالِ تو...نفس کشیدن بدونِ یادِ عطرِ خنده هایِ تو......در آن دوری و بدحالی نبودم از رخت خالیبه دل میدیدمت وز جان سلامت میفرستادمسزد کز خونِ من نقشی برآرد لعلِ پیروزتکه من بر دُرج دل مهری به جز مهر ...
به شوخی گفتتمدیگر نمی خواهمت...خندید و رفت!فهمیدم شوخی منحرف دلش بود......