شنبه , ۱۰ آذر ۱۴۰۳
میان آدمیان چیزی نیست، جز دیوارهایی که خود ساخته اند....
برایت بی الف خواهم فقط *فردای بهتر* راتو اما آرزو کردی *جهانم* بی الف باشد...
بدون شک آغوش آبان ماهی هاهشتمین عجایب دنیاست...واردش که میشوی زمان برایت بی معنا میشود...آبانی یعنی فرمانروای احساسات......
این غم انگیز ترینحادثه ی پاییز استجمعه و نم نم باران و خیابان بی تو...
هر که در عشقسر از قله بر آرد هنر استهمه تا دامنه کوه تحمل دارند...
بوسه آن گاه قشنگ استکه تمرین نشودبپری ماچ کنیجیغ کشدذر بروی...
اندکی شعر بخوانحالت اگر بهتر نشددر طبابت حکم ابطال مراصادر بکن...
پاییز جانراستتش را بگو چه کسیترکت کرد که آنقدر دلگیری......
Just because you knowsomeone would wait for you forever,it doesnt mean thatyou can let them wait that long ...اینکه میدونی یکی هست که تا ابد منتظرت میمونهبه این معنی نیست که میتونی تا اون موقع منتظرش بذاری ......
محسن چاووشی تو آلبوم جدیدش خیلی حرفای خوبی زده…مثلا میگه :اما پسر شدم که تورا آرزو کنم…هی جان به سر شدم که تورا آرزو کنم…چقد آرزو کردیمو نشد…چقد خواستیمو نشد…چقد گفتیم دوست دارم و نشد…چقد…...
چاله لپ بهونس ، کسی که بخواد دل ببره با چاله چوله هایِ زندگیشم دلتو میبره !...
لبخند تو به معنای واقعی زیباترین چیزی است که در تمام زندگی ام دیده ام دوست دارم عشقم...
به عشق تو زنده ام...صبح بخیر بانوی من️...
The best thing Ive ever experienced Is to fly while you hold me بهترین چیزی که تا حالا تجربه کردم پروازِ وقتی میانِ دستایِ تُ اَم...
بیدآر شُدندر عطر موهایَت و حِصار آغوشَتتنها صحنه ایست که قُدرت بِخیر کَردنصُبح رآ دارد *-*...
یک روز صبح بیدار میشویو حس میکنی چقدر دوستاش داری .و خدا از خیلی دورترهادلش برای جایِ خالیِ کسی که دیگر نیستمیگیرد ....
از تو به کجا شکایت ببرم؟! اینجا همه طرفدار تو هستند قلبم روحم قلمم...
چجوری بغلت کنم که همیشه باشی که جایی نری که بمونی همین جا ور دل خودم واسه همیشه......
سودای سفر/ راه را سنجاق کردزمان ایستادراهرفت....
چقدر بگویمموهایت را ببنددلم را باد دارد میبرد....
بیدار شو پیراهن خمیازهات را پاره کن با یک پیمانه افتاب چُرتات رااب بکش...
میخواهی با درد مرا وامانده کنی یا اینکه خشک و آویزانم کنی؟ اشتباه میکنی درد را سقط میکنمسنگم، سنگ آب و صیقل خوردهرودخانه، گذرم...
شهرمرا می فشاردواین خیابان که نامش ازیادم نمی رودهمانکه مردی با سیگارهاییدرجیب چپشوفکرهایی درنیمکره ی راستشبا عینکش قدم می زندومی دانم روزی ازاین همه حقیقتکه دسته ی عینکش پشت گوش می اندازدمرامی فشارد!...
شعرهایممثل دامنت کوتاهباد که می وزدشاعرترمی شوم...
ماهاز یقه ات بیرون آمدشب راهش راگم کرددکمه ات راببند...
وقت رفتن استبایدرفتبااستخوان هاباگوشت هابایدرفتوقت رفتن که می شودازشانه هایممی توان به آسمان رفتبایک نفس عمیقمی توانهوارفتاین راه رادرازیاکوتاهبایدرفتوقت رفتن استحشره (وسوسه)افتاده به جانم...
لب به لب نهاده بودنددوگردودروای وای گفتنسنجاب ها...
اجنه های رودخانهسنجاقم کردندوگرنه ماوایم دریابود...
پدربزرگ سیگاربدون فیلترمی کشدپدر روزنامه های فیلتردار می خواندکودک اما مشقش را سرخط می نویسدنه یک حرف بالا نه یک حرف پایین...
زلف آن است که بی شانه دل از جا ببرد...
بسیار وقت ها، با یکدیگر ، از غم و شادی ِ هم سخن ساز می کنیم ....اما ...در همه چیزی رازی نیست...گاه به سخن گفتن ِ از زخم ها ، نیازی نیست....سکوت ِ ملال ها از راز ِ ما سخن تواند گفت...
دیشب به مامانم گفتممنو بفرست خونه شوهر خودتو راحت کنگفت : اولا کسی از جونش سیر نشده بیاد تو رو بگیره...دوما حق الناسه ما خودمونو راحت کنیم دیگران رو ناراحت.عاشقتم ننه...
همه چیز می گذرداما همه چیز فراموش نمی شود....
دنیا دیگر ظرافت نمیشناسد، نکته سنج نیست.آدمها نمیفهمند لحظه نشستن و برخاستن،نوشیدن یک لیوان آبیا باز کردن در یک قوطی توسط معشوقدر چشم عاشق چقدر میتواندباشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد.اما برایشان مهم است که اسم معشوقشانچقدر دهان را پر میکند و چند دهان را میبندد.دنیا جای ژستهای تهی، لحظههای تهی،مردمان تهی و نیازهای بیپایه و امیال قلابی ست......
فتواى تاک چیست اگر در حیاط شیخانگورهایش همه شاهانه میشود...
حس خوب یعنی داد بزنه بگهبوس میخوامبگی نمیدم......
از هر ده تا دخترپنج تا فاطمه اند/ سه تا زهرا دو تای دیگه هم تو شناسنامه فاطمه ان یه چیز دیگه صداشون میکنن...
کاش بعضی آدماگاهی مثل مهران مدیری، میپرسیدن :چیزی هست بخوای بگی و من نپرسیده باشم..اون وقت آدم مینشست تا صبححرف میزد باهاشون ......
زخم حرف کسی که دوسش داری،هیچوقت خوب نمیشه ......
یه قانون نانوشته بین دخترا هست که میگهدختری که از تو خوشگل تره دشمن توعه...
شش دانگ قلبمو زدم به نامت...
همه ی ما یه رفیق داریم که ابراز احساساتش با فحشه...
عشق برای زننه هوس است نه نادانیمعنایش ماندنتا پای جان استبا زن روراست باشو زنانگی هایشرابفهم ،،تا تمام دنیایش رابی منت به پایت بریزد....
همه حرفات یادم رفتهجز اونجا که گفتیحتی اگه تو بخوای بری من نمیذارم...
یا مال من میشییا مال من میشیغیر از این دو راهراه دیگه ای نداری...
عشق هستتی که باش اماتو را قدیس نخواهم خوانداز تو اسطوره نخواهم ساختآخر تو راشبیه خود خودت دوست دارم!...
رودخانه است راهش دهید...راهی به دریایش دهید...مستانه و طوفانی است...راهی به دنیایش دهید....
تو خود فراتر از قدیس و اسطوره ای چه بخوانمت که عشق از همه مقدس تر است...
درست است آب از سرمان گذشتهاما تا به این حد؟صدای مردمی می آیدزمزمه ی گفتگوهایی از پیش تعیین شدهچرا آدم های دنیاتمام نمی شوند؟...
زمان گول خوردن از اپلیکشن ها یی که با آپلود کردن عکس و انتظاری که در نهایت بگوید ما شبیه جورج کلونی و یا مونیکا بلوچی هستیم گذشته و انها را زیاد جدی نگیریمدر نهایت یک سری قربان صدقه رفتن و کسب یک مشت لایک که ته تهش هیچ چیز نیستبه نظر میرسد شبیه خود بودن از هر چیزی بهترباشد و در نهایت اگر خواستیم مقایسه کنیم ، یکی از ان عکس های قدیمی را از آلبوم بیاوریم بیرون و بعد با انی که جلوی آیینه می بینیم مقایسه کنیمببینیم همانی شد که میخواستی...