جمعه , ۹ آذر ۱۴۰۳
دنیابرای تماشای تواتفاق افتاد!...
آمدم نبودیبرگشتم بدون بوسه...
روز میلاد توروز صدور شناسنامه عشق استعشق من تولدت مبارک...
آخ دلم هواتو کرده....
بودنت تو زندگیم یه معجزه بوداز طرف خدا رفیقتولدت مبارک رفیق جان...
معجزه زندگی منی رفیق...
واسم بجنگ...گیر افتادی واست جون می دمحله...؟...
من فقط با تو کامل میشوم...
هنوز غصه خود را به خنده پنهان کنبخند...گر چه تو با خنده هم غمانگیزی......
لحظه لحظهی تو را خط به خط سرودهامرفتهایّ و رفتهاند شور و حال این خطوط!...
بی شک به خیر می شود این صبح، اگر مرابا یک پیام ساده بیاد آوری همین ....
تو عشق منیعمر منی ،حق منی،سهم منیمال خودمی به هیشکی نمیدمت...
بگفتم دوستم داری؟ ببستی هر دو چشمانتسپس وا کردی آغوشت که من دیوانه ات گشتم...
اخم هایت خفه ام می کند ای کاش یکیگره ی بین دو ابروی تو را شل بکند...
چنگ زدنبه گیسوانِ بهارخیالیستدر سرِباغ...
وقتی یه دختر حسودۍ میکنہدیگہ نیازۍ نیس بگہدوستت دارم...
مثلا اونقدر بهش فکر کنی که تا میخوای یکیو صدا کنی،اشتباهی اسم اونو بیاری...
13فروردین از رگ گردن به یکم فروردین نزدیک تر است!ستاد زهرمار کردن تعطیلات...
عزیزم سیزده ات بدربه امید باز شدن همه ی گره های زندگیت......
تویی بهترین اتفاق زندگی من...
قشنگترین تجمع دنیاجمع شدن انگشتامون لای دستای همدیگه...
موسیقی ادبیاتِ دل است آنجا که سخن خاتمه مییابد ،موسیقی آغاز میشود ......
بعضی اتفاقات شبیهِ واکسن میمونه!اولش کمی سختهولی قوی ترت می کنه......
اینکه آدم نمیتونه حرف بزنهو همه چی تو مغز خودشه یه نوع از مرگه...
کاش میشد بهش گفت . . .نبودنت اذیتم میکنه وصله یِ تَن...
نیست نشان زندگی تا نرسد نشان تو عزیزتر از جانم تولدت مبارک...
داشتن تو برام خوشبختی میاره...
رفیق جونم تولدت مبارک...
خودم یه تنه فدات می شم...
از کنارت می روم!مرگ دلم یعنی همین... عاشقت باشم ولی رفتن صلاح ما شود ....
توفرق داری با همه دنیامنِ عاشق این حسِ تبعیضم......
ایران زخم دیده ی غمگین، کمی بخنددف می زنم برای تو، با من دمی بخند...
روسفیدی باتو راهرگز نخواهمک س ا م ➡️...
متنفرم از غروب جمعه ای کهتو را از من گرفتمادرم...
مادرمجمعه یعنی شمارشجمعه های هفته ای که ...باز بی تو گذشت...
من شب را میان موهایِ تو لمس میکنم ️️️...
در آغوش بادجنگل گیسوانمبوسه باران می شود...
آسمان ستاره چینگیسوان سیاهت...
اسیرِ چشمانِتو بودنزیباترینحالِ ممکن است...
خورشیدمطلوع که میکنی سایه ای میشومدرکنارت...
تو صدایم میکنی ومن پر می شوم از عطر بهارنارنج...
بیا که بی تو جانم یک دنیا کم دارد...
تُ که میگفتی دیوانه ی چشمانِ منی این چه چشمیست که حریف رفتن تُ نشد!؟...
سرم بر سینۀ یار استاز عالم چه می خواهم ...؟...
جز به آغوشِ تو آرامگهی نیست مرا...️️️...
Im not ok without you..من بدون تو خوب نیستم.....
دلم از کسی بگیرد پاکش میکنم گاه اشتباهش را گاه خودش را...
.هُرمِ آغوشتبرای عشق من امنیت است ...!!! ️️️...
هر لحظه من آغوش پر بوس تو️ را می خواهم...شرمنده که کودک درونم بغلی ست......
هر سپیدهزیباترین تکراری دنیاستگشودنِ چشمانت...