شنبه , ۱۰ آذر ۱۴۰۳
جوری دل آدمو میشکنید که آدم جز سکوت هیچ کاری نمیتونه بکنه !...
اونایی که سختیاشونو تنهایی از سر گذروندن، توی خوشی هاشون به کسی احتیاج ندارن...
مالِ من که نبودی، لااقل مالِ خودت باش!...
کاش بی هوا پیام میدادی بدون اینکه انتظارشو داشته باشم میگفتی دوستت دارم........
خانواده یعنی عشق، یعنی جریان زندگی...
یه خانواده خوشبخت و شاد ، بهشت زودتر از موعد است...
خانواده یعنی عشق، آرامش،انگیزه...
در حیرتم که دیده از او بر نداشتم ؛دل را چگونه برد که چشمم خبر نداشت ؟!...
داغ دی/لبوسرخِ سرخ/ازخیابان بلند می شد بخار...
سلام غربت زیبای صبح فروردینرسیدم و نرسیدی سراب چله نشین...
سلام دختر اردیبهشت ممنوعمنگاه آخر حوا . بهشت ممنوعم...
سلام پنجره ی نیمه باز خردادیترک ترک شده در کوچه ها ی آزادی...
خدای تیر گلوگاه غم مرا بشناسبرای عرض ادب آمدم مرا بشناس...
منم که غربت مرداد را وجب کردمشب نیامدنت را دوباره شب کردم...
رسیدم از وسط امتحان عشق و خطربه کارنامه ی مردود ظهر شهریور...
خزان رسید و شب کوچه را تصرف کردو مهر در بغل کاج ها توقف کرد...
و بعد نوبت آبان رسید و بارانششب عذاب و خیابان راهبندانش...
تمام پنجره های جهان مکدر بوددرست اخر صف ایستگاه آذر بود...
هزار دانه ی اسفند ماند بر دستمدو سایه دود شد و سالنامه را بستم...
و شاعرانه ترین ماه ، ماه بهمن بود...
که دی سوار شد و آسمان به حرف آمدو پشت بند دوتا ابر تیره برف امد...
ای همقطارِ آخرین رویا کجایی؟ای بی تو من مجنون بی لیلا کجایی؟...
آتش زدی به زندگی مرد آذریتقویم قبل آمدنت آذری نداشت...
دانم که ویران خواهم شد آساناما نمی گویم نرو ......
بعضی روزها انگار آمده اند تقاص خنده های دیروزمان را بگیرند...
هیچوقت به کسی که بهت اعتماد کرده دروغ نگو ......
رفیق روزهای خوب،رفیق خوب روزهاهمیشه ماندگار من،همیشه در هنوز ها...
شاه قلبم توییهیچ انقلابی نمی تواند تاج و تخت تو را بگیرد...
دلیل بودنم دوست دارم عزیزم...
درد قوی ترت میکنهاشک شجاع تر و قلب شکستهعاقل تر......
به تو محتاج چنانم که فقیری به درمبه تو مشتاق چنانم که غریقی به کنار...
محتاج ترینم به وصال تو ولیکناین وصل همان به که ز آغاز نباشد......
در قهوهایِ چشم تو خواندم که محال استآنکس که مرا عاشق خود کرد نباشی!...
واسه دیدنتقلبم میلرزهوجود تو به دنیا می ارزه️️️...
مرا که با توام از هرکه هست ، باکی نیست......
لبخندِ ت کم از خورشید نیست؛ بعد از طلوعِ خنده ی تو صبح میشود......
تمام می شوماگر در غیابملبانت چیزی جزدوست داشتن مَراببوسد ...!!!...
با اینکه دارمت ؛ولی باز هر لحظه میخوامت ... ️️️...
چه کرده ای تو با دلم؟!که نبض من صدای توست️️️...
من اونیم که با چشای خیس و مغز سفید بقیه رو دلداری میدم...
از خواب در میای و میوفتی تو خوابه بدتریبه اسمه زندگی...
منو خیلی وقته به هم عادت کردیم...
چون ماهی مرداب پی راه خروجمماتم که به هر حال دری هست ؟ دری نیست؟...
این شهر به تنگ آمده بود از من و افسوسآن کودک بی حوصله دیگر خطری نیست...
من تو را دوست ترین حالت ممکن دارم...
خسته ام،سنگ نزنهی نشکن روح مرا ......
زندگی آن رازی است که نهفته است به چشم گل سرخ...
زندگی قطره اشکی است فروریخته بر گونه تو...
زندگی بغض دل توست به هنگام سحر...
زندگی خواب خوش کودک احساس من است...