شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
👌پندیاتهرکه آمد این جهان روزی از اینجا می رودمرغِ جانش ناگهان ازبامِ این تن می پردهرکه هستی خوب یابد زین جهان بایدگذشتعاقبت گرگِ اجل زنگِ درت را می زندشعراز:حسین صالحی...
👌غزل آوازچه خوش باشد شبِ آواز باشدنوایِ نی صدایِ ساز باشدبخواند یک غزل استاد ایرجکنارش پنجه شهناز باشدوَ یا چهچه زند استاد گلپاکسایی با نِی اَش دمساز باشدچه گرم ودلنشین خواند شجریاناگر پایور وِرا همراز باشدوَ یا چون افتخاری خوش بخواندجلالِ ذوالفنون در ناز باشداگرچه نغمه خوان بسیار باشدبنان استادِ این آواز باشداگرخواهی فراگیری ردیفشجلال تاج رهِ آغاز باشدشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی شهیدِگمنامشهیدی آمده نامی نداردوَ یا مادر وَ همراهی نداردهمه گویند بی نام و نشان استچو زهرا قبرِ پیدایی نداردشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی اسرای دفاع مقدسچِِشََم بر در بِماند و یارنیامدصدایی از در و دیوار نیامداسیرانِ وطن آزاد گشتندقرارِ این دلِ بیمار نیامدشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی مفقودالاثرچشمهایم مانده بردر تا بیایی ای پسرهیچ دانی درفراقت گشته ام خونین جگرهرکه آمد از اسیران بی خبر بوده زِتومانده ام من بی خبر تا آید از تو یک خبرشعراز:حسین صالحی...
👌غزلی درباره زنهرکه دارد همسری باید که تکریمش کندپیشِ خود یادیگران خوب است تعریفش کندزن چو گل باشد وَ شوهرباغبانِ زندگیعشق رابهرِ گلش باید که تقدیمش کندمردوزن بایدکنارِهم بسازند زندگیهریکی گردیگری راخوب تشویقش کندزندگی شاید نگردد گاه بر وِفق مرادمرد باید در چنین ایام تدبیرش کندگر به نزدِ دیگران باهمسرت باشی بدان بهرِ شوخی هم نباید مرد تحقیرش کندگرکه حرفی شد میان با همسرت درزندگی نیست شایسته که تندی یا که توهینش کندزندگی ...
👌شعردوبیتیروزی از دستِ تو ای یار رها می گردم ازغم و محنتِ این کارجدا می گردمبگذردعمرِمن و تو ولی خواهی دید من که بودم وَچه بودم وَ چه ها می گردم✅شعراز:حسین صالحی...
👌غزل ساقیالایاایهاالساقی بگوازماچه می خواهی نه برما کاسه گردانی نه چشمی سویِ مادارینمیدانم کجارفت آن همه مهرووفای تو و یا شاید زقلب تونباشد تا دلم راهیمرا آن به که بگزینم نگاری غیرتوزین پس ولی دانم نیابم من دگرمثل تویک ماهیهمه کارم زخوشنامی به بدنامی کشید آخر ازآن عشقِ جگرسوزم نماندجزحسرت و آهیامیدم هست تاروزی به دست آرم دل پاکت اگرچه بی وفا گشتی خدا داندکه زیباییمراقسمت کجاباشددمی پیش توبنشینم ...
👌مناجاتالهی مهربانی یادِ من ده کمی شیرین زبانی یادِ من بدهمرا ازعشقِ خود لبریز گردان دمی هم زندگانی یادِ من دهشعراز:حسین صالحی...
👌شعرِ غزل درباره بهارمژده ای دل که دگر بار بهاران آمد غنچه وسبزه وگل بعدِزمستان آمدآن همه بادِخزان برگِ درختان را ریخت بین عجب غنچه چه زیبا به گلستان آمدآنچنان بادِخزان ترس به جانها انداخت یوسفِ عمرِ بهار باز به کنعان آمدخوش خبرباش دگر برفِ زمستانی رفت بلبل از شوقِ بهار باز غزلخوان آمدهرکه میگفت قیامت نشود زنده کسی گوببیندکه چطور جان به درختان آمدبرودردشت ودمن ...
برجلوه زیبایِ محمد صلوات بر ماهِ دل آرایِ محمد صلواتهم صورت وهم سیرتِ احمد زیباست برسیرت و سیمایِ محمد صلواتشعراز:حسین صالحی...
👌پندیاتای که دستت میرسد دستی بگیر از مُروت نیست کِشی فردی به زیرچون خداوندِ کریم بخشنده باش تا شوی تو دستگیرِ هر فقیرشعراز:حسین صالحی...
👌نوحه سینه زنی شهادت حضرت علی اصغر(ع)ای کودکِ ششماهه ام ای علی اصغر توشمع ومن پروانه ام ای علی اصغر **** ای طفلِ معصومم چراغرقِ خون گشتی دردستِ بابایت حسین لاله گون گشتیتشنه بدی سیراب اماتوکنون گشتی ای کودکِ لب تشنه ام ای علی اصغر ****ازگوش تاگوشت چرااین چنین خون است مادربرایت ای علی بنگرچه محزون استازدیده ام اشکم روان مثلِ ج...
👌نوحه خطی سینه زنی زبانحال امام حسین(ع)باحضرت زینب(س)میازینب ،ازحرم بیرون تاحسینت را برزمین بینیمیا خواهر،شمرِ ملعون را رویِ سینه من اینچنین بینیبمان خیمه ،تانبینی تو جسمِ پرخونِ ،این برادر رااز آن ترسم ،پیکرِ صد چاکِ برادر را، بر زمین بینیمیاخواهر، ازحرم بیرون دشمنانِ دون، بی حیا هستندنماند از من، پیرُهن...
👌نوحه سینه زنی شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع)عباسِِ من برادرم برخیز تو ای جانم ای جانِ جانانمبنگر دگر رفته توان از من تو ای ماهم ای ماهِ تابانمبرخیز نگه کن دشمنان خندان به لب هستند بنگرچه سرمستندبرخیز که توهستی امیدِ این دلِ زارم ای یار و غمخوارمبرخیز زنان و کودکان بر تو امید بستند...
شهیدان اسوه ایثار و صبرندشهیدان مظهرِ مردِ نبردندشهیدان را خدا تنها شناسدشهیدان مردِ میدان هایِ سختند✅شعراز:حسین صالحی...
👌نوحه حرکت کاروان پس ازشهادت امام حسین(ع)ای ساربان آهسته تر،اینجا بجا مانده گُلملختی برو آهسته تر،اینجا جدا مانده دلم من چون رَوَم ای ساربان بی همرهم باکاروان جانی نمانده در تنم دیگر نماند از من توان دیگر چگونه من رَوُم شام بلا را بنگرمطشت طلا روسوی من شرمنده طفلان شوم ای ساربان رحمی نما طاقت نماند ازما بجامن اینچنین محمل نشین رأس حسین درپیش م...
👌نوحه حرکت کاروان اسراءپس ازشهادت امام حسین(ع)ای ساربان آهسته تر،اینجا بجا مانده گُلملختی برو آهسته تر،اینجا جدا مانده دلم من چون رَوَم ای ساربان بی همرهم باکاروان جانی نمانده در تنم دیگر نماند از من توان دیگر چگونه من رَوُم شام بلا را بنگرمطشت طلا روسوی من شرمنده طفلان شوم ای ساربان رحمی نما طاقت نماند ازما بجامن اینچنین محمل نشین رأس حسین در...
👌شعر دوبیتینمی دانم چه در سر داری ای دوست نمی دانم چه از من خواهی ای دوستنمی دانم مرا خواهی نخواهیهمی دانم که دل آزاری ای دوستشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی زبانحال مادردرعزای فرزندپنجشنبه غروب اِمِه تِه مزار ماربمیره و ماربمیرهاِمِه نیشِمه تِه قبرِکِنارماربمیره و ماربمیرهاُورِمِه تِنِه خرما وحلواماربمیره وماربمیرهپخش کُمه تِنِه نذری همه جاماربمیره و ماربمیرهتوجوون بِیی مِن تِر بمیرمماره بمیره و ماربمیرهچِتی بَتِمه تِه داغ بَوینم ماربمیره و ماربمیرهرفیقون همه سیو بَپوشِنماربمیره و ماربمیرهوِه خَتم روزه همه دَواشِنماربمیره و ماربمیرهشعراز:حسین صالحی...
👌نوحه حرکت کاروان اسراء پس ازشهادت امام حسین(ع)ای سابان آهسته تر،اینجا بجا مانده گُلملختی برو آهسته تر،اینجا جدا مانده دِلم من چون رَوَم ای ساربان بی همرهم باکاروان جانی نمانده در تنم دیگر نماند از من توان دیگر چگونه من رَوُم شام بلا را بنگرمطشت طلا روسوی من شرمنده طفلان شوم ای ساربان رحمی نما طاقت نماند ازما بجامن اینچنین محمل نشین رأس حسین...
👌شعردوبیتی درباره درگذشت عزیزانتو که بوردی دیَر شادی بُوئَردِهمِه شادی و مِه خوشحالی بُوئَردِهمِه وِسِه شو و روز فرقی ندارنهمِه جان و دل مِه راحتی بُوئَردِهشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی درباره فرزند جانِ ریکا مِه دِلخوشی تو هَسِیمِه زندگی مِه همه چی تو هَسِیپِسرجان مِه نَفَسی تو مِه عَمرِیعصایِ دست در پیری تو هَسِیشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی برای درگذشت همسرمِه سایه سَر مِنه مَردی بُوئَردِهمِه زندگی مِه همه چی بُوئَردِهمِه رَفِق و مِه عمر و زندگی بهفقط دونِن مِه دِلخوشی بُوئَردِهشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی محلی درباره برادریبِرارون قدر هم رِه خُب بَدونینداداش جان و آقا هَم رِه بَخونینوِل هاکُنین گله و قهر وکینهجدا از هم حتی یَک روز نَووئینشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی درباره دخترجانِ کیجا تِه قروون بَواشَم مِن ایشاالله تِه عروسی دَواشَم مِنالهی هرچی خواینِه بِش بَرِسی تِه دَسِش و تِه غُصِه نَواشَم مِنشعراز:حسین صالحی...
👌شعردوبیتی درباره جوانیاکنون که میتوانی خوش باش درجوانی روزی رسد که دیگر بینی که ناتوانیتفریح وکار و دانش اکنون توان رسیدن وَرنه به وقتِ پیری دیگر نمی توانیشعراز:حسین صالحی...
👌شعرمحلی درباره پدرجانِ پِرا تِه وِسِه مِن بمیرم تِه غم و غصه رِه هیچ وقت نَوینمتو هَستِه جان پِر مِه پشت و پناه مِه اَرمونِه تِه خنده رِه بَوینمشعراز:حسین صالحی...
جانِ مار تِه غریبی یِر بَمیرمتِه زَحمت و اَسیری یِر بَمیرماَنِه تو هادائی تا مِن بَخوسَمتِه گهره و نَخوتی یِر بَمیرمشعراز:حسین صالحی...
تو که رفتی دلم آواره گَشتهچشام از گریه مثلِ لاله گَشتهبدون تو در این خانه صفا نیستتنم زندانی این خانه گَشتهشعراز:حسین صالحی...
جانِ مار تِه غَریبی یِر بَمیرمتِه زَحمَتُ و اَسیری یِر بَمیرماَنِّه تو هادائی وَچِه بَخوسِهتِه گَهرِه وَر نَخوتی یِر بَمیرمشعراز:حسین صالحی...
کاش میشد تا تماشایت کُنَمیک نِگَه بر رویِ زیبایت کُنَمدست بر رویم کِشی با خنده ایبوسه بر دستان و لبهایت کُنَمشعراز:حسین صالحی...
دلِ عاشق همیشه بیقرارِه همیشه در پیِ دیدار یارِهاگه روزی نبیند عشق خود رابرایش لحظه ها را میشمارِه شعراز:حسین صالحی...
بیا قدرِ پدر مادر بدانیم که غافل از پدر مادر نمانیم مبادا بی خبر باشی از آنها رسد روزی پدرمادر نداریم شعراز:حسین صالحی...
علمداری چو تو هرگز ندیدم وفاداری چو تو دیگر نبینم تویی بابَ الحَوائِج یا اَبَاالفضلامیدم هست باشی تو شفیعم شعراز:حسین صالحی...
علی اول امامِ مسلمین استعلی معیارِحق عِینِ یقین استعلی اول مسلمان بر پیمبرعلی تنها امیرالمومنین استشعراز:حسین صالحی...
این حسین کیست که هرجا گُذری تِکیه اوستاین چه نوری است هدایتگر هر گمشده اوستبر سرِ مسجد و هرخانه نِگر پرچمِ اوست در مُحرم همه جا مجلسی از روضه اوستشعراز: حسین صالحی...
👌پندیاتمزن حرفی کسی آزُرده گرددمکن ظلمی که خَلقی خسته گرددچنان خدمت رسانی کن به مردمخیال مردمان آسوده گرددشعراز:حسین صالحی...
👌شعری درباره مرگِ جوان و فرزندغم اندر این جهان باشد چه بسیارغمِ مادر پدر خواهر غمِ یاراگرچه داغِ هر کس سخت باشدغمِ داغِ جوان ،سخت است و دشوارشعراز:حسین صالحی...
ای نام تو هر شروع و آعازبا نام تو هرگِرِه شود بازای یادِ تو مونسِ روانمذکرِ تو نشسته بر زبانمهم رِزق دهی به مرغ و ماهیهم سیرکنی گدا و شاهیهم دردِِ دلِ مرا تو دانیهم فکرِ سرِ مرا تو خوانیاز نفسِ خودم رهائیم دِهبا ذِکرِ خود آشنائیم دِهشعراز:حسین صالحی...
👌پندیاتادب یک هدیه ازباری تعالی استکه هرکه دارد این هدیه تواناستمکن با بی ادب دوستی تو ای وستکه از دستت رود خُلقی که زیباستشعراز:حسین صالحی...
👌متن نوحه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)یا فاطمه ما آمدیم بهرِعزایتقبری نداری تا بیائیم بر مزارتباآ ه وزاری اَندرعزائیمازداغِ زهرا، اَندر نوائیمیا فاطمه تو پاره یِ جانِ پیمبرگشتی شهید بهرِ ولایت بهرِحیدرماچون حسینت صاحب عزائیمماچون حسن جان،اندوه داریموقتی که دیدی بسته شد دستانِ مولاکردی دفاع از همسرت درپیشِ اعداءزخمی به سینه پنهان نمودیایثارِخود را اینسان نمودیوقتی دعا کردی خدا جانت بگیردیعنی که الان فاطمه راحت بمیردطفلانت...
👌متن نوحه شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)یا فاطمه ما آمدیم بهرِعزایتقبری نداری تابیائیم درسرایتباآه وزاری، اَندرعزاییمماسینه زن ها،اندر نواییمیافاطمه توپاره ی جانِ پیمبرگشتی شهید،بهرِولایت، بهرِحیدرماچون حسینت، صاحب عزائیمماچون حسن جان،اندرنوائیموقتی که دیدی بسته شد دستانِ مولاکردی دفاع ازشوهرت درپیشِ اعدازخمی به سینه، پنهان نمودیایثارخودرا،اینسان نمودیوقتی دعاکردی خدا جانت بگیردیعنی که الان فاطمه راحت بمیردطفلان ناگه ،لَرز...
👌شعری درباره روستاهای نیرس و بسطامبه نیرس آی وبسطام ای رفیقمکه زیباتر از اینجا من ندیدمچه خوب و دِلپذیر است آن هوایشنوای نِی،امیری هایِ نازَشبیا اِورانِ زیبا را ببینیکُنِس یا سیبِ تُرشَش را بچینیبیا شیشکل، درختِ ناز بِنگراگر آهو و کَبک دیدی چه بِهترببین چه مردم خوب و فهیمیچنین مهمان نواز کمتر ببینیعزیز و همجوار مثل برادررفیق وهم قطار مانند خواهریکی هستند دو روستا در رفاقتچنین بوده است و باشد این سعادتنگو که صالحی نیر...
👌شعری درباره روستای بسطامبه بسطام آی و بین لطفِ خدا را چه زیبا آفرید روستای ما رابه شیشکل بنگری زیبا و تنهاست اَجو را بین چه سرسبز و چه زیباستشهیدانش جوانانِ سرافراز اهالی مردمی خونگرم و دِلبازاگرچه صالحی نیرس نِشَستِه بِدان بسطام ونیرس چون بِهِشتِهشعراز:حسین صالحی...
👌شعری درباره روستای نیرسبه نیرس آی وفیض روحِ قُدسیبجوی ازمردمِ صاحب کمالشبه هر کوچه رَوی باشد نشانیاز آن رعنا شهیدان مزارشزسردار رحمت الله کُردنیرسیکه شد الگویِ هر پیر و جوانشخداوندا کَرَم فرما به نیرسبده برکت،نگهدار از بلایشاگر تو صالحی شِعرت لطیف استبرای نیرس است و اهلِ پاکششعراز:حسین صالحی...
بهار شد و عید اومده دوبارهسبزه زده به هرطرف جوانهروبوسی و عید دیدنی شروع شدخنده و شادی ها بازم به راهِهشعراز:حسین صالحی...
👌پندیاتآخر تو بِدان کز این جهان خواهی رفتگر پیر شوی یا که جوان خواهی رفتنیکی کن و آزار به مردم مرسانزینگونه بِدان سوی جنان خواهی رفتشعراز:حسین صالحی...
خدایا درد ما درمان ندارهچرا این مشکلات پایان ندارهکسی نیست چاره ای سازد خدایادگر کشور سر و سامان ندارهشعراز:حسین صالحی...
👌شعر محلی مازندرانی درباره قدیمقَدیم رِه یاد هاکُن تِه جانِ قِروونهرچی دارمِه، وِه زَحمت بِه فَراووناَنِه شِه قاطر ره مِن بار بَزومِهاَنِه شِه این تَنِ مِن کار بزومِهوَچِه زحمت بَکِشیمه من دیروزاگه وینی که راحت هَسِه امروزکوره سَر بوردِمِه ذغالِ بارِهگَنِم بَوِردِمِه دِنبال آردِهایجِه تا حَسِنِ وا راه دَوِمِهتا یَتا ورزیگر ریکا بَوِمِهنیرس بسطام چَنه مِن بِل بَزومِهمَردمِ باغ مِن خُب کِل بزومِهشِه باغ دور،وِسِه کنار دَوِ...