صدها نامه ی عاشقانه را،
به فراموشی سپرده بود،
--پست چی ی لاابالی.
لیلا طیبی (رها)...
زخمه می کشد؛
بر تارهای اندوهگین شعر
--شاعری به تنهایی!
لیلا طیبی (رها)...
لبخندش؛
پُر از غم بود؛
حتا روی سِن تئاتر،،،
[دلقک پیر]!
لیلا طیبی (رها)...
شبیه تو،،،
برایم کی پیدا می شود؟!
...
وسع من کوتاه وُ،
ارتفاعت افزون!
لیلا طیبی (رها)...
من به تو رسیدم
و
تو به او
لعنت به زندگیِ بی وَتَر !
آرمان پرناک...
سیاهی مو یت شب را رقم میزند
و سپیدی شعرم آن را به هم......