شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
صبح زمانی مناسب است هم برای فعالیتِ ذهنی، هم بدنی، زیرا صبح جوانیِ روز است: همه چیز شاداب، تازه و آسان است، احساس نیرومندی میکنیم و همهٔ قابلیت هایمان کاملاً در دسترس هستند. صبح را نباید با خواب طولانی یا مشغولیتها و گفتگوهای بی ارزش تلف کرد بلکه باید به منزلهٔ جوهر زندگی به آن نگریست و آن را تا اندازه ای مقدّس داشت... هربار که از خواب بیدار می شویم و برمی خیزیم، تولدی کوچک است و هر صبحِ پُرطراوت به منزلهٔ جوانیِ کوتاهی است....
اگر تو به خودت رحم نکنی کسی به تو رحم نخواهد کرد.جامعه درنده خو تر از آنست که مهربانی های ظاهرش نشان میدهد....
با ونگ ونگ به دنیا آمدن اما در موقع مرگ حتی توانایی خرخر کردن هم نداشتن!راستی که زندگی چقدر قدرت اعتراض را ضعیف می کند....
با این که بشر دنیای اطراف خودش را تغییر داده، اما خودش تغییری نکرده است. حقایق زندگی پایدارند. زندگی می کنی و بعد می میری. از بطن یک زن به دنیا می آیی و اگر بخواهی زنده بمانی او باید به تو غذا بدهد و مراقبت باشد تا زنده بمانی و تمام اتفاق هایی که از لحظه تولد تا لحظه مرگ برایت می افتد، هر احساسی که در تو بروز می کند، هر جلوه ی خشم، هر موج خروشان شهوت، هر قدر اشک، هر قدر خنده، تمام چیزهایی را که در جریان زندگی ات حس می کنی، آدمی که پیش از تو به دن...
صداقت و یک رویی موهبتی است که به اندازه هوش و زیبایی نادر است .و بی انصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند !...
انسان فقط هنگامی خوش قلب است که بتواند برای تأمین سعادت دیگران عملا اقدام کند، نه اینکه فقط برای دیگران آرزوی خوشبختی کند....
فیلسوف در پیِ آن است که در درونِ خویش پژواک های سمفونیِ جهان را بشنود و طرح آنها را از نو در پیکرِ مفاهیم دراندازد.نیچه...
اگر فرمانروای ستمگری است که میخواهید از تخت سرنگونش کنید،بنگرید مبادا تختش در اعماق وجودتان باشد که ویران میکنید.زیرا چگونه ستمگری میتواند بر آزادگان سرافراز حکم براند ،مگر با نافرمانی بنا شده در آزادیشان و سرافکندگی در کنه ی سرافرازیشان؟...
به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی. بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد......
نیروهای مولد توانگری، نیروهایی ذهنی و معنوی هستند. برای پیکار ذهنی و معنوی با فقر، نخستین کاری که باید کرد گشودن چشم دل است....
آنچه هنوز تلخ ترین پوزخند مرا برمی انگیزد چیزی شدن از دیدگاه آنهاست. آن ها که می خواهند ما را در قالب های فلزی خود جای بدهند. آن ها با اعداد کوچک به ما حمله می کنند. آن ها با صفر مطلق شان به جنگ با عمیق ترین و جاذب ترین رویاها می آیند....
لحاف را جلو چشمم نگه میدارم ، فکر میکنم، خسته شدم ، خوب بود میتوانستم کاسه سرخودم را باز کنم و همه این توده نرم خاکستری پیچ پیچ کله خودم را در آورده بیندازم دور ، بیندازم جلو سگ.هیچکس نمیتواند پی ببرد. هیچکس باور نخواهد کرد، به کسیکه دستش از همه جا کوتاه بشود میگویند: برو سرت را بگذار بمیر . اما وقتیکه مرگ هم آدم را نمیخواهد ، وقتیکه مرگ هم پشتش را به آدم میکند ، مرگی که نمیآید و نمیخواهد بیاید ...!همه از مرگ میترسند، من از زندگی سمج خودم.چ...
دروغ ها چیزهای وحشتناکی هستند. می توان گفت بزرگترین گناهانی که جامعه ی مدرن را می آزارند افزایش دروغ و سکوت است.گستاخانه دروغ می گوییم و بعد زبانمان را قورت می دهیم. به هرحال، اگر تمام طول سال صرفا حقیقت را بگوییم، احتمالا حقیقت ارزشش را از دست بدهد....
ما راهی را که انسان ماقبل تاریخ، در سیر تکامل خود پیموده است می شناسیم؛ و این از برکت بناها و آلات و ابزاری است که برای ما برجای گذاشته است و نیز در پرتو آثاری از هنر و مذهب و نحوه دریافت او از زندگی است که مستیقمأ و یا از طریق روایات در افسانه ها و اساطیر و قصه ها به ما رسیده است و سرانجام از طریق بازمانده روحیات اوست که می توانیم در آداب و رسوم خودمان آنها را باز شناسیم.به علاوه، این انسان ماقبل تاریخ تا حدودی هنوز با ما هم عصر است: هنوز انسا...
هر انسان موفقی از مسیر زندگیش ناکامی ها، موانع، و حتی شکست های تمام عیاری را تجربه کرده است. ولی این توانایی را داشته است که به این شکست ها پاسخ مثبت و سازنده ای بدهد و بلند شده و سرانجام موفق شود.این خاصیت بلند شدن به جای شکستن، موفقیتتان را تضمین خواهد کرد....
وقتی انسانی از درد دیوانه میشود،دیگران دردش را نه،فقط دیوانگی هایش را می بینند....
جوهر کلام آنست که آزادی ماهیت و جوهر بشر نیست. چیزی است که آن را ممکن می سازد، چیزی است که به بشر امکان میدهد تا ماهیت خود را تحقق بخشد و رفته رفته تعریفی از خود بدست دهد، تعریفی که همیشه باز است. آزادی قدرت و موهبتی است که به یمن آن بشر می تواند خود و جهان را تغییر دهد، آزادی امکان بشر است برای زندگی دیگر و بهتر و قدرت اوست برای اینکه عالمی و آدمی از نو بسازد....
کسی که نمی تواند در جامعه زیست کند و یا چندان به ذات خویش متکی است که نیازی به همزیستی با دیگران ندارد، یا باید جانور باشد یا خدا!...
حواست هست؟ زندگی، حتی وقتی انکارش می کنی، حتی وقتی به آن بی اعتنایی، حتی وقتی از قبولش سر باز می زنی، از تو قویتر است. از همه چیز قوی تر است. آدم ها از اردوگاه های کار اجباری برگشتند و دوباره زاد و ولد کردند.مردان و زنانی که شکنجه شده بودند، مرگ نزدیکان و خاکستر شدن خان و مانشان را دیده بودند، دوباره دنبال اتوبوس دویدند، دوباره درباره ی هوا حرف زدند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست، اما همین است دیگر. زندگی از هر چیزی نیرومند ...
خردمند آنچه را که میداند نمیگوید و آنچه را که بگوید میداند...
فقط با کسانی بحث کنید که می دانید آن قدر عقل و عزت نفس دارند که حرف های بی معنی نمی زنند، کسانی که به دلیل توسل می جویند، حقیقت را گرامی می دارند و آن قدر منصف هستند که اگر حق با طرف مقابلشان باشد، اشتباه بودنشان را قبول می کنند....
من در میان این صداهای با نشاط و معقول تنها هستم. وقت همه این آدم ها صرف این می شود که فکرشان را بگویند و به خوشی بپذیرند که هم عقیده اند. واقعا که چقدر برایشان مهم است که همشان به یک چیز فکر کنند. نمی دانید چه اخمی می کنند وقتی به یکی از این آدم های چشم ورقلمبیده بر می خورند که به ظاهر درون گرا هستند و از هیچ نظر نمی شود با آنها به توافق رسید....
از آدم ها بُت نسازید.این خیانت است؛هم به خودتان هم به خودشان.خدایی میشوند که خدایی کردن نمی دانند وشما در آخر می شوید سر تا پا کافرِ خدای خود ساخته!...
همهء چیزهای دیگر باواسطه اند و از این رو میتوان تاثیر آنها را خنثی کرد، اما شخصیت از میان رفتنی نیست. به همین علت، حسد ورزیدن به برتری های شخصیتی، عمیق ترین توع حسادت است و آن را در مقایسه با حسادت های نوع دیگر، با احتیاط بیشتری پنهان میکنند....
ما تا وقتی که توانا به این تبیین نباشیم، درک روشن یک تصویر جامع برایمان ممکن نیست. برای شناختن اجزا ما باید آنها را از روابط طبیعی و تاریخی شان بگسلیم و هریک را جداگانه، بر طبق طبیعت و علل و معلولات خاصش و غیره، بررسی کنیم....
ما میدانیم روح هر اندازه چیز جدیدی یاد بگیرد سیر نمیشود و رغبت او به معرفت بیشتر میشود و روح خود را گرسنه تر احساس میکند. عواطف ما نیز به همین ترتیب است. هراندازه توقعات ما بیشتر شود عنان تمایلات خود را رها ساخته ایم.به همین دلیل نیاکان ما بتوقعات خود تا حدودی قائل بودند و فهمیده بودند سعادت بستگی بروح دارد، فقیر و یا ثروتمند بودن بخودی خود سعادت و یا نکبت ایجاد نمیکند....
همه ی ما با شرایط یکسان به دنیا می آیم؛ انگاری همه مون با هم سوار یه هواپیمای خرابیم. البته، بعضی هامون خوش شانس ترن. بعضیا ضعیفن و بعضیا قوی. بعضیا پول دار و بعضیا فقیر اما هیچ کس سوپرمن نیست. از این نظر همه ضعیفیم. اگه چیزی داشته باشیم می ترسیم از دستش بدیم؛ اگه هیچی نداشته باشیم نگران اینیم که همیشه همین طوری بمونیم. همه مون یه جوریم. هرچی زودتر این رو بفهمی، می تونی تلاش کنی خودت رو قویتر کنی؛اگه شده یه ذره. اشکالی نداره اگه بهش تظاهر کنی. در...
احمق ها و علف های هرز بدون باران هم رشد می کنند....
ما در زندگی، همه تنگاتنگ هم افتاده ایم. فکر می کنم هنر اصلی، هنر فاصله ها باشد. زیاد نزدیک به هم، می سوزیم. زیاد دور از هم، یخ می زنیم....
عفو و بخشایش فرایندی مداوم است. هرگاه مانعی بر سر راه موهبتم می ایستد میپرسم: خدایا چه کسی را باید ببخشم؟ کدام تجربه یا اوضاع و شرایط را باید عفو کنم؟ انسان آگاه از تاثیر عفو و بخشایش، و انسانی که همه کس و همه چیز و همه اوضاع و شرایط را میبخشد، علی رغم هرچه که دیگران بگویند یا بکنند، میتواند هر مسئله ای را حل کند و هر مانعی را از سر راه بردارد....
پیش از آنکه تشخیص دهید دچار افسردگی هستید یا اعتماد به نفس پایینی دارید؛اطمینان حاصل کنید که توسط یک مشت احمق محاصره نشده اید....
می گویند چرا ما می خواهیم بچه را حقیقت گو و صدیق و با عزت نفس بار بیاوریم در صورتی که می دانیم این صفات باعث عقب ماندگی و عدم موفقیت او خواهد شد؟من شخصا ترجیح می دهم بچه خودم در گفتار و فکرش صدیق باشد ولو آن که در اجتماع موفقیت زیادی کسب نکند.او از این مسائل اخلاقی بالاخره نتیجه خود را خواهد گرفت....
برای روح های شکننده و کم انعطاف که تمایل به دلتنگی دارند، زندگی کردن، فقط نوعی تنبیه بسیار سخت است...این ها افرادی هستند که با صبر و تحمل، دقایق تنهایی خویش را به دقت می شمارند و از آن رنج می برند......
به طور کلی هر طرف بحث نه برای حقیقت، بلکه برای اثبات درستی سخن خود می جنگد، به گونه ای که انگار پای مرگ و زندگی در میان است. او فارغ از درستی یا نادرستی سخن خود شروع به مجادله می کند.در واقع، همان طور که دیده ایم، نمی تواند به راحتی غیر از این عمل کند. بنابراین، قاعدتا، هر انسانی بر اعتقاد به سخنی که بر زبان رانده پافشاری خواهد کرد، حتی اگر در آن هنگام سخنش را نادرست یا قابل تردید بداند....
کتاب را حافظه بشریت خوانده اند. مجموعه دانش و معارف تاریخ مدوّن چند هزار ساله را در کتاب می توان یافت. هیچ کدام از وسایل ارتباطی،ژرفای لازم را در اندیشه و تفکر و حوزه قدرت خلاقیت انسان آن گونه که خواندن و نوشتن پدید می آورد،ایجاد نمی کند. از این رو ترویج کتاب و کتاب خوانی،وظیفه و رسالت اصلی دست اندرکاران فرهنگ و دانشجامعه ما می باشد....
ما در اثر سالها تجربه ی تلخ، دریافتیم که مردم دنیا خوش باور و احمق و توسَری خورند و عقلشان به چشمشان می باشد و همچنین دنیا خر تو خر است....
مسأله وجود خداوند یکی از اصلی ترین مسائل انسان است، چرا که پاسخ مثبت یا منفی به آن نه فقط جهان بیرون را برای آدمی متفاوت می سازد، افزون و مهم تر از آن، خود انسان هم در پرتو پاسخی که به این پرسش می دهد، جلوه و معنایی دیگر می یابد. جهان با فرض وجود خداوند، حکیمانه و مدبرانه است و هر کاری در آن بر اساس غایت و غرضی صورت می گیرد; در حالی که جهان بی خدا تراکمی از رخدادهای تصادفی است. نکته مهم آن است که خود آدمی با فرض وجود خدا، موجودی با اعتماد، هدف دا...
عقاید و ارزشهای هر نسلی بر اساس نسل پیشین ساخته می شود؛ گاهی با دور ریختنها و تغییرات و گاهی با توسعه تدریجی و تقارب آرا. اما آنچه مسلم است، امکان ندارد که زبان و افکار کسی که مثلا در اروپای غربی و یا آمریکای شمالی زندگی می کند، متأثر از متفکران دوران گذشته نباشد. آگاهی از این میراث و نیز توجه به نحوه رشد و توسعه آرا، عقاید و بنیادهایی که بر اساس آن بنا شده اند، انسان را به شناخت و درک ارزشهای فرهنگ خویش رهنمون میگردد؛ چه این شناخت ما را به قبول ...
گاهی اوقات باید بگذری و بگذاری و بروی...وقتی میمانی و تحمل میکنی،از خودت یک احمق میسازی!...
اساسی ترین چیز زندگی که به آن خوشبختی می گویند، چیست؟یا چطور می شود میزان درد و رنج جسمی و روحی را اندازه گرفت؟چه کسی دانه های اشک مان را ، وقتی که نصف شب ها گریه می کنیم، می تواند بشمارد؟بالاخره چه کسی به خنده ها و رنج های ما می اندیشد؟بر شیطان لعنت، آیا اینها مسائلی نیستند که باید متفکران به آنها پاسخ دهند؟ علم به چه درد میخورد؟ و علمایی که با تهیه طرح های بسیار پر خرج موفق می شوند که از کره ماه خاک یا چند تا سنگ بی ارزش سوغات بیاو...
همه چیز، حتی دروغ ها، در خدمت حقیقت هستند.سایه ها نمی توانند آفتاب را خاموش کنند....
پیام خوش بینانه کامو اینست: زندگی پوچ است، جهان فراخور حال آدمی نیست، اما زمین طبیعی ترین جایگاه بشر است. زندگی با چون و چرا تلخ میشود، گیتی همواری نمی پذیرد؛ چون درهای بسته حیات با کلید عقل گشوده نمیشود، پس آنرا چنانکه هست بپذیریم ، بیا مبارزه، جام دل تھی را سرشار از شور هستی کنیم، زندگی زیبا است نه منطقی، نباید به استقبال مرگ شتافت، با گرمی خورشید و لطافت آب در هم آمیزیم، روی جهان غم انگیز و پشت آن دل انگیز است.آلبر کامو | فلسفه پوچی...
بزرگ اندیش باشید، میزان موفقیت شما را میزان بینش شما تعیین می کند. اگر اهداف کوچک را مد نظر قرار دهید، باید در انتظار نتایج کوچک هم باشید. اهداف بلند را در نظر آورید تا به موفقیت های بزرگ دست یابید. این نکته را هم فراموش نکنید؛ بیشتر ایده ها و نقشه های بزرگ اگر اسانتر از ایده ها و نقشه های کوچک نباشند، دشوارتر از آنها نخواهند بود....
فهم طبیعی می تواند جای تقریبا هر درجه ای از تربیت عقلی را بگیرد اما هیچ تربیتی نمی تواند جای فهم طبیعی را بگیرد. در میان تمامی طبقات اشخاصی را می یابیم با برتری عقلی، که هرگز هیچ گونه آموزشی ندیده اند....
دلیل ارزش تمدن، وجود خطوط آهن و بیمارستانها نیست، این موسسات شر اجتناب ناپذیری است که بر عظمت کشور نمی افزاید.نمیخواهم محاکم قضایی را از بین ببرم، لیکن وقوع چنین حادثه مورد اشتیاق من است.بی میل نیستم که کارخانه ها و ماشین آلات را از بین ببرم، لیکن چنین اقدامی روح مستغنی و ساده ای لازم دارد که در جامعهء کنونی موجود نیست.تنها قسمتی از برنامه من که درحال حاضر قابل اجراست همان برنامهء عدم خشونت است که متاسفانه در حوصله روح و فکر این کتاب نگنج...
وقتی آدم به چیزی که می خواهد نمی رسد ، زیاد دور نمی رود . همان حوالی پرسه می زند و به آشناترین چیز نزدیک به او ، شبیه او چنگ می زند .رویای تبت | فریبا وفی...
فلسفه عرصه ای پویاست؛ کوششی است برای فهم کلی ترین اصول و اندیشه هایی که در پشت جنبه های مختلف زندگی نهفته است....
بکت شبیه هنرمندان و فلاسفه ماقبل خود این پرسش را پیش می کشد که انسان بودن به چه معناست؟ پاسخی که وی می دهد، هول أور است انسان بودن جستجویی بی پایان است برای یافتن هویت و جهانی که شخص بتواند در آن لذت ببرد. این همان مخمصه انواع ماست. بعلاوه این دیدگاه را نباید به هیچ وجه با برچسب اگزیستانسیالیسم با آموزه ابزوردیته تبیین کرد. این دو مکتب در عین حال که ابهام اساسی و سردرگمی تجربه انسان را خطاب قرار می دهند، معهذا برای ساختار بندی زیرکانه دو قطب عین ...
هایدگر معتقد است که ما آن چیزی هستیم که انتخاب می کنیم که باشیم و دارای ماهیتِ انسانیِ ثابتی نیستیم. هنگامی می شود گفت شما دارید به روشی اصیل زندگی می کنید که هر موقعیتی را همانگونه که پیش می آید در نظر گرفته و ماهیتِ حقیقیِ خود را از طریقِ رفتار و طرزِ برخوردِ خود بروز دهید. در غیرِ این صورت شما دارید سعی می کنید که از ترس و اضطرابِ خود، با تن دادن به آنچه دیگران از شما انتظار دارند، فرار کنید....
در دنیایی که هیچ کس مجبور نباشد بیش از چهار ساعت در روز کار کند، هر فرد شیفته ی کنجکاوی علمی می تواند این میل خود را ارضا کند و هر نقاشی می تواند بدون گرسنگی کشیدن نقاشی کند، حال نقاشی هایش هر کیفیتی که می خواهد داشته باشد.نویسندگان جوان مجبور نخواهند بود با کارهای بازاری مهیج جلب توجه کنند تا به استقلال اقتصادی ای برسند که لازمه ی خلق آثار ماندگار است و وقتی هم که سرانجام موعدش برسد، ذوق و توانایی خلق چنین آثاری را از دست داده باشند....