یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
در جنون تو رفته ام از خویش......
مست بودم، مست عشق و مست نازمردی آمد قلب سنگم را ربودبسکه رنجم داد و لذت دادمشترک او کردم، چه می دانم که بود...!...