متن آهنگ این عاشقی هنریک

با شب نشستم از تو گفتم قصه سر شد

شب عوضی تنهایی دل با خبر شد وقتی که با دستی به موهای تو میبارم

قلب من و شب با نگاه تو ترب خورد این عاشقی منو افسانه میکرد

یلدای تنو پایت مرا بیدوانه میکرد قلب بتو را باد و شب و تردید برده

من را به دست سرد تنهایی سپرده قلب بتو را باد و شب و تردید برده

من را به دست سرد تنهایی سپرده

چشم تو وقتی با نگاهم روبرو شد

انگار دنیا در نگاهم زیرو رو شد این عاشقی آخر مرا افسانه میکرد

یلدای نو پایت مرا دیووانه میکرد با شب و باد جنگیدم اما باز رفتی

چشم تو رت بوسیدم اما باز رفتی من ماندم و من ماندم و تنهایی من

این قصه هم شد مایه ی رسوایی من قلب بتو را باد و شب و تردید برده

من را به دست سرد تنهایی سپرده قلب بتو را باد و شب و تردید برده

من را به دست سرد تنهایی سپرده



Henrik In Asheghi Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ این عاشقی هنریک

شعر آهنگ این عاشقی هنریک

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه این عاشقی هنریک

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید