از این سینه ی پر درد جوانت شده پرپر هیچ برای تو نمانده بر این غافله بنگر
آسمان تیره و تار است از این داغ جگر سوز عهد خود را که شکستن با تو ماند خواهر دلسوز ای که دنیا بیقراره عشقه تو میشود هر آن تو همان راه نجاتی و همان آیه ی قرآن
ای که دنیا بیقراره عشقه تو میشود هر آن تو همان راه نجاتی و همان آیه ی قرآن
عطش از حد گذشت راه تو سد نشد وعده ی آب را کسی داد که میرسد نشد
آب درمان تو نیست عشق دنیای تو بود بر تو بستن آب را دشت دریا بی تو بود ای که دنیا بیقراره عشقه تو میشود هر آن تو همان راه نجاتی و همان آیه ی قرآن
ای که دنیا بیقراره عشقه تو میشود هر آن تو همان راه نجاتی و همان آیه ی قرآن ای که دنیا بیقراره عشقه تو میشود هر آن تو همان راه نجاتی و همان آیه ی قرآن
ای که دنیا بیقراره عشقه تو میشود هر آن تو همان راه نجاتی و همان آیه ی قرآن