متن آهنگ سایه جواد احمدزاده

از سایه ها بیزار و دلگیرم

انگاری از این زندگی سیرم ای آفتاب روز پاییزی

بی پرتو روی تو میمیرم در کوچه ها تنها و سرگردان

زیر نگاه سرد این و آن سنگینی بار وجودم را

با خستگی بر دوش میگیرم پای پیاده میروم تا دور

طاول زده پاهای من بدجور ناچارم از رفتن گزیری نیست

احساس گویی کرده زنجیرم بر این جهان تا چشم بگشودم

من سنگ زیر آسیاب بودم تقویم میگوید جوانم من

آینه میگوید که من پیرم

از جان من آن شادمانی رفت

از چهره ام شور جوانی رفت بی تو به دنیا اعتمادی نیست

از زندگی این است تعبیرم گفتی کنار چشمه یادم هست

خوشبخت بودن دست آدم هاست رفتی تو اما من که فهمیدم

زندانی زندان تقدیرم



Javad Ahmadzadeh Sayeh Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ سایه جواد احمدزاده

شعر آهنگ سایه جواد احمدزاده

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه سایه جواد احمدزاده

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید