زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
مهدی بابایی ( سوشیانت)
مهدی بابایی ( سوشیانت)، اینستاگرام:mahdi.babaei.sushiyant@مجموعه آثار چاپ شده: دل تو نازکتر از بال سنجاقک.(شعر)مگذار زنبورهای قهر، کندو بسازند(شعر)
تب عشق،
و تابش آفتاب نیمروز،
چونان آتشی می افروزد بر گونه هایت،
که شاپرک را تاب نشستن بر آن نیست....
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
در دهکده ی جهانی،
آنگاه که بوی مدفوع سگ استبداد،
با رایحه ی گل های آزادی، در هم می آمیزد،
پروانه ای خفته بر ناف سیب،
هر شب، خواب صلح انسان را می بیند...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
برای فتح قله ی لب هایت،
باید از مه آلود ترین،
گردنه های جهان گذشت...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
وه، صلح قرینه ی لب های توست،
یک انار ترک برداشته ی خونی،
بر بلندترین شاخه ی درخت استبداد،
که چیدنش محال است...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
پروانه ی فکر،
بال زنان دور می شود،
از لحظه ی کمین روباه،
و شکار کبوتر خونین بال صلح ...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
اینک در جهان،
صلح چون پروانه ای،
دنبال می کند،
حلقه ی گل بر روی تابوت انسان را ...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
به حیرت و اندیشه نشسته ام،
که حلقه ی دستت بر گردنم،
آیا حلقه ی گل است،
یا دام و طناب دار !؟...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
هر روز،
در جهان استبداد،
کودکی در مشت اش له می کند،
پروانه ی آزادی را...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
پرواز شاپرک،
زیباترین تصویر آزادی ست،
در آینه ی آسمان...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
ای آزادی !
تو بهترین هستی،
مثل مزرعه های ذرت،
که زیباترین قطعه های وحشی زمین اند...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
هر روز در جهان،
چند پروانه می افتد در آب،
می میرد...
آیا در آفرینش این جهان،
نیست یک استبدادی،
آیا خدای آزادی نمرده است؟ ...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
دنیای عجیبی ست !
دریای سنجاقک ها،
جویباری ست،
تا قوزک پای انسان...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
آینه یا مرد نقاش یا شاعر،
آیا کدامیک زیباترین طرح را،
از چهره ی آزادی خواهند کشید،
آری،
آزادی یک دانه انار است،
اینک افتاده بر خاک استبداد...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
در باغ زندگی،
پروانه ای خفته بر ناف سیب،
هر شب ،
خواب آزادی انسان را می بیند...
مهدی بابایی ( سوشیانت)...
متن مهدی بابایی
در جنگل شعر،
پروانه ی فکر،
بال زنان دور می شود،
از لحظه ی کمین روباه،
و شکار کبوتر آزادی...
مهدی بابایی ( سوشیانت)...
متن مهدی بابایی
بگو ببینم،
دست لرزان کدام اتفاقی،
در چشم هایت یک شیشه دوات سیاه ریخته،
که چشم هایت چنین دل انگیز و زیباست...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
در باغ لحظه ها،
چشم های سیاه تو ،
به گیلاس های سیاه رسیده می مانند،
برای دست های کودک عشق...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
در باغ لحظه ها،
از بوسه ی شاپرک عشق،
نیمی از گونه ی سبز سیب ها،
سرخ می شود بر روی شاخه،
در ظهر گرم تابستان.. .
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
سرانجام روزی،
خدای پیر با چوب دستی خویش،
از درخت گردوی کهکشان،
می اندازد بر زمین،
گردوی پوک ماه را،
و ناگهان همه ی جهان استبداد،
هیچ و پوچ می شود...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
زیستن آدمی در دشت قاره ها،
به گاو بی خیالی می ماند،
که به زیر پا نهاده گل سرخ اندیشه را،
می چرد رویش تازه ی آزادی را،
با دم می پراند پشه های تکرار را،
و پروانه ی سکوت،
آرام از آن سواری می گیرد...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
آبشارها،
چشمک های زیبایی اند،
در انبوه خشکی ها،
چون گیسوان تو در قاره ی تن ......
متن مهدی بابایی
عشق،
چون جوجه ای تازه از تخم بیرون جسته،
پر از شور و نیروی زندگی ست،
بر کف دست های تو...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
آزادی چون آسودگی دخترکی ست،
خفته در سایه ی درختان گلابی،
که با نیش زنبور استبداد،
ناگهان به گریه می افتد...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
در دهکده ی جهانی،
کودکان استبداد می شکنند،
شاخه های درخت بید را،
چون انگشت هایی آویزان و لاغر،
بر لب جاده های خاکی جهان...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
تو ای شعر،
تنها یک کلمه باش،
و آن هم آزادی...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
غم انگیز ترین لحظه ی این جهان،
لحظه ی آرام گریستن آدمی،
بر گور آزادی خویش است...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
از لحظه ی چشم نواز جدایی برگ،
از شاخه ی چنار،
تا لحظه ی دلچسب لمس خاک،
زمانی ست به درازنای پاییز،
در چشم مورچه...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
آه، چه اندوه بزرگی ست گذر تند زندگی،
پس از هزار سال از مرگم،
در یک گورستان متروکه،
باران نم نم می شوید خاک از روی تنم،
آنگاه کودکانی بازیگوش، به جمجمه ام لگدی می کوبند،
و هر یک از استخوان های تنم در دهان سگی پشمالو،
پراکنده می شوند به این سو و...
متن مهدی بابایی
زیباترین شعر جهان را،
آیا شاعر می نویسد بر روی کاغذ،
یا دخترکی غمگین،
که با ناخن خط می کشد بر روی دیوار...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
پس از مرگم،
در آن قبر تاریک و تنگ،
در ذهن پوسیده ام باز به یاد می آورم تو را،
آفتاب را، باران را، پرواز پرنده گان را،
هیاهوی کودکان را، آسمان آبی را،
آه خدای من، آسمان آبی را، آسمان آبی را ...
مهدی بابایی ( سوشیانت )...
متن مهدی بابایی
ادامه