متن آهنگ فخر محراب عارف میر سعیدقاضی

آسمان ماتم گرفت قلبه قرآن غم گرفت ساقی کوثر ز عالم پر گرفت

شکوه های بی پناه درد و دل با ماه و چاه در جوار اولیا ماوا گرفت عاشقی با نام او معنا گرفت هیبتش کون و مکان را برگرفت

پرچمه دینه خدا بر شانه اش حرمتی چون عروه الوثقا گرفت حرمتی چون عروه الوثقا گرفت است و همراه نبی جلوه گاه ذات فرقان است علی

مرد بی تکرار تاریخه وجود مظهر معبود سبحانست علی است و همراه نبی جلوه گاه ذات فرقان است علی

مرد بی تکرار تاریخه وجود مظهر معبود سبحانست علی

از شکاف فرق سر سجده کنان میچکد خون امیر مومنان

همدمو یار یتیمان فلک همچو شمعی سوخته در این میان زهر تیغت بهر کینه این چنین خواست تا خاموش باشد شاه دین

لیک هرگز رخ نپوشد از جهان نور خورشید ولی شیعیان نور خورشید ولی شیعیان دست حق همرههت ای مولای من ای که گشتی آه من سودای من

ای سفر کرده به عرش کبریا کن شفاعت در قیامت کار ما دست حق همرههت ای مولای من ای که گشتی آه من سودای من

ای سفر کرده به عرش کبریا کن شفاعت در قیامت کار ما



Aref Mir Saeed Qazi Fakhre Mehrab Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ فخر محراب عارف میر سعیدقاضی

شعر آهنگ فخر محراب عارف میر سعیدقاضی

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه فخر محراب عارف میر سعیدقاضی

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید