این روزا حالم عجیبه بدجوری دارم هواتو بیا تا به گور نبردم آرزوی خنده هاتو
که هنوزم گاهی تو فکر تو میرم از تو کم بدی ندیدم باز سراغت و میگیرم گم شدم تو خاطراتت تو به روتم نمیاری با تو چیدم خونه مونو اما پا توش نمیذاری
اینقدر از دلم گذشتی که ازم چیزی نمونده نشم اون کسی که از درد تختشو بی تو سوزونده
نشم اون کسی که حتی خودشو به یاد نداره آدمی که واسه باختن دیگه هیچ چیزی نداره
وقتی چشماتو میبندی همه راه ها بی عبوره تو چیکار کردی که چشمام جز تو رو هر کسی کوره گم شدم تو خاطراتت تو به روتم نمیاری با تو چیدم خونه مونو اما پا توش نمیذاری
اینقدر از دلم گذشتی که ازم چیزی نمونده نشم اون کسی که از درد تختشو بی تو سوزونده