گرسنه بود و سیرم کرد منو رامو اسیرم کرد خودش اهل جوونی بود منو آهسته پیرم کرد
بود و دودم کرد منو اون که نبودم کرد
تو رگهام جای خون جا کرد سیاه بود و کبودم کرد , سیاه بود و کبودم کرد از اون روزی که شک کردم به روش چیزی نیاوردم نمیخواستم بفهمه که چقدر خسته م کم آوردم
از اون روزی که فهمیدم اضافه کار تهرونه خودم رو بازنشست کردم تک و تنها تو این خونه
یه چند سالی گذشت اما هنوزم غرق آشوبم هنوز یادش که میفتم به دیوار مشت میکوبم
چی دادش خورد من هر روز که کم کم غیرتم مرده خیانت هضمشم سخته دیگه حالم بهم خورده از اون روزی که شک کردم به روش چیزی نیاوردم نمیخواستم بفهمه که چقدر خسته م کم آوردم
از اون روزی که فهمیدم اضافه کار تهرونه خودم رو بازنشست کردم تک و تنها تو این خونه