متن آهنگ پرستار سامان سایه

شب و روزا تو هرلحظه تو جنگیدی

هوا ابری ولی هرلحظه تابیدی تو این خط مقدم از همه بیشتر

چه بی سنگر تو ای ناجی نترسیدی پر دلشوره اما رو لبت لبخند

نذاشتی خستگی باورت باشه همه مدیون این ایستادگی حدی

خداوند تا همیشه یاورت باشه تو این روزای تن فرسا باید عاشق شد و فهمید

پرستار یعنی عشق ناب طلوعی تازه از خورشید تو این روزای تن فرسا باید عاشق شد و فهمید

پرستار یعنی عشق ناب طلوعی تازه از خورشید

شدی لحظه دوباره تو وجود

نفس های بریده ای فرشته تو فرهنگت کتاب زندگیت

و خدا امضاش و پای اون نوشته تو این روزای تن فرسا باید عاشق شد و فهمید

پرستار یعنی عشق ناب طلوعی تازه از خورشید تو این روزای تن فرسا باید عاشق شد و فهمید

پرستار یعنی عشق ناب طلوعی تازه از خورشید



Saman Saye Parastar Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ پرستار سامان سایه

شعر آهنگ پرستار سامان سایه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه پرستار سامان سایه

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید