پشته نقابه سایه ها تو و غمه آدمکا منو هراسه حمله ی قبیله ی مترسکا
میونه شهر بی چراغ من از ترانه نقره داغ تو زخمی از حادثه ی زوال زنبقای باغ سقف سحر خورده ترک شکسته بغضه قاصدک دوباره تو مصاف شب قلبو گلوله تک به تک
تو گرگ و میشه حادثه عمر صدا یک نفسه پروانه میپره ولی به آسمون نمیرسه
ای هم صدای قصه ساز تو این شب شعبده باز برای بیداریه عشق خونه که نه قفس بساز
بگو از این خورشید مست از این سکوته چیره دست که شب به گریه پا نداد وقتی سپیده میشکست سقف سحر خورده ترک شکسته بغضه قاصدک دوباره تو مصاف شب قلبو گلوله تک به تک
تو گرگ و میشه حادثه عمر صدا یک نفسه پروانه میپره ولی به آسمون نمیرسه