متن آهنگ باران کوشا چهره

نگاهت را گرفتی یادتم اما هست کنارم

به یادت همچو مجنون سر به صحرا میسپارم ببین غم فرا گرفته دلم را

به عشقت سرک کشیدم به هرجا نشانی از رخت ندیدم شدم از غم نگاه تو بیمار

رو دیوار پلک چشمم به ناچار تصویر ماهت را کشیدم

بعد تو قلبم شد خزان باران که زد از آسمان تسلیم شد این مرد آواره بارن و یاد اون شبها

بعد تو قلبم شد خزان باران که زد از آسمان تسلیم شد این مرد آواره بارن و یاد اون شبها

پرسه زدن توو کوچه ها ای کاش این باران نباره

دریا مرا صدا نزن یادم نیار ای خوب من

شاید شود کنم فراموش، موجی مزن پیشم نشین آرام جان من ببین گرفته غم مرا در آغوش

بعد تو قلبم شد خزان باران که زد از آسمان تسلیم شد این مرد آواره بارن و یاد اون شبها

پرسه زدن توو کوچه ها ای کاش این باران نباره تسلیم شد این مرد آواره بارن و یاد اون شبها

پرسه زدن توو کوچه ها ای کاش این باران نباره



Koosha Chehreh Baran Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ باران کوشا چهره

شعر آهنگ باران کوشا چهره

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه باران کوشا چهره

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید