متن آهنگ دل من را بردی طاهر

دل من را بردی بدنم جا مانده

حرفای دل من در دهنم جا مانده تو که راحت شده ای من گرفتار شدم

شب به شب خواب تو را دیدم و بیدار شدم عشق من آفت افتاده به جانم هستی

من تو را خواستم اما به زیانم هستی از دلت هیچ نمیدانم و خود میدانم

اینکه پیچیده تر آنکه بدانم هستی عشق من آفت افتاده به جانم هستی

من تو را خواستم اما به زیانم هستی از دلت هیچ نمیدانم و خود میدانم

اینکه پیچیده تر آنکه بدانم هستی

عشق این است که می آید و می سوزاند

یک نفر می رود اما به دلت می ماند یک نفر می رود و تازه خودت می بینی

عشق می آید و می ماند و می سوزاند عشق ن آفت افتاده به جانم هستی

من تو را خواستم اما به زیانم هستی از دلت هیچ نمیدانم و خود میدانم

اینکه پیچیده تر آنکه بدانم هستی عشق من آفت افتاده به جانم هستی

من تو را خواستم اما به زیانم هستی از دلت هیچ نمیدانم و خود میدانم

اینکه پیچیده تر آنکه بدانم هستی



Taaher Dele Man Ra Bordi Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ دل من را بردی طاهر

شعر آهنگ دل من را بردی طاهر

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه دل من را بردی طاهر

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید