متن آهنگ خمار مستی ساعد

همه عمر بر ندارم سر از این که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثله آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی دل دردمند ما را که اسیر توست یارا به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی

برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی

چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی دل دردمند ما را که اسیر توست یارا به وصال مرهمی نه چو به انتظار خستی

برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی



Saed Khomare Masti Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ خمار مستی ساعد

شعر آهنگ خمار مستی ساعد

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه خمار مستی ساعد

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید