طغیان نکن آرام بمون دریا از تو آرامشش من ماتو مبهوتت شدم دست از تلاطمها بکش
منکر نمیشم رفتنو دور از تو میشه رخنه کرد تو برزخو دیوونگی میشه شبو برهنه کرد سلوله بی مرز جنون سکوی پرتابه منه پرتاب از این تاریکیها تا عمقه سایه روشنه
سلوله بی مرز جنون سکوی پرتابه منه پرتاب از این تاریکیها تا عمقه سایه روشنه
تسلیم بیداری شدم رو نبضه کابوسه یه تخت هوای سلولم کمه مثله یه شهر بی درخت
من تسخیر توست تو حجم خیسی از تهی تازه نمیبینم تو رو تارم شبیه عنکبوت سلوله بی مرز جنون سکوی پرتابه منه پرتاب از این تاریکیها تا عمقه سایه روشنه
سلوله بی مرز جنون سکوی پرتابه منه پرتاب از این تاریکیها تا عمقه سایه روشنه