حس میکنم یه نفر کنار من تو خونه ست آخه دیدم تو کمد لباسای زنونست عطرشو حس میکنم نشسته پشته میزم اسم منو بلد نیست بهم میگه عزیزم با یه صدای زخمی هی میگه حالت بده کاسه ی چشمش پره با چند تا قرص اومده
داره به سمتم میاد نفس نفس میزنم من که نمیشناسمش دستشو پس میزنم من که نمیشناسمش دستشو پس میزنم
دست منو میگیره میگه غریبی نکن ازش فرار میکنم میرم به سمته بالکن دوباره سمته بالکن دوباره بر میگردم نمیدونم یادم نیست دنباله چی میگردم
حس میکنم یه نفر کنار من تو خونه ست آخه دیدم تو کمد لباسای زنونست با یه صدای زخمی هی میگه حالت بده کاسه ی چشمش پره با چند تا قرص اومده
داره به سمتم میاد نفس نفس میزنم من که نمیشناسمش دستشو پس میزنم من که نمیشناسمش دستشو پس میزنم