تار به شدن با نوازشه دستای تو شب خوابیدن با رویاتو با کابوست شدم بیدار
بعد تو عوض شدم با همه بد شدم بدتر از اینم میشه اینبار زندگیم به امید دیدار حالو هوام عوض نشد دیگه هیچ وقت نمیای دست رو دلم که میذارم خاطره هات یادم میاد
با اینکه هیچ وقت نکشتمت اما بدون شکستم تو آیینه بیشتر که شد فاصلمون
از روزی که ندیدمت جمع میشدن تویه چشام اشکای من بی اختیار میچکیدن رو عکسمون
همیشه هستن موندگار نشونه هات به یادگار همه ی روزای خوب تا سفید شدنه تار موت حالو هوام عوض نشد دیگه هیچ وقت نمیای دست رو دلم که میذارم خاطره هات یادم میاد
با اینکه هیچ وقت نکشتمت اما بدون شکستم تو آیینه بیشتر که شد فاصلمون