من غلام قمرم غیر قمر پیشه من جز سخن شمعو شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی خبری رنج مبر دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو هیچ مگو هیچ مگو من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو هیچ مگو هیچ مگو 

گفتم ای دل چه مه است این دل اشارت میکرد که نه اندازه ی توست این بگذر هیچ مگو

گفتم این روی فرشته است عجب یا بشر است گفت این غیر فرشته است و بشر گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد گفت می‌ باش چنین زیر و زبر هیچ مگو

گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست گفت این هست ولی جان پدر من غلام قمرم غیر قمر پیشه من جز سخن شمعو شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی خبری رنج مبر من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو هیچ مگو هیچ مگو من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو هیچ مگو هیچ مگو 



Mojtaba Ghorbani Hich Mago Lyric

ZibaMatn.IR