متن آهنگ ساقی دوران فرزاد قهرمان

به سرم میزند این بار به آخر بزنم

قصه ی غصه ی دل با تو به پایان ببرم تو که معشوقه ی این دیر خرابات منی

تو که شیرین تر از عشقی و چه شیرین سخنی تو ای معشوق ساقی دوران رهایم کن از شب هجران

تو بی همتا آغاز و پایان تمامش کن رو برنگردان تو ماهی و من تشنه پلنگی بپرم باز

تا روی تو را بینم و این قصه شود باز حس یک غزل وار لطیفی تو طبیبی

مثل حس سهراب در آن شعر سپیدی

تیشه برداشته ام کوه به آخر بزنم

باید این مرتبه این تیشه به باور بزنم تو که آن نقطه ی پنهان جهان مایی

موی برهم زده ات وای عجب یلدایی مرنجانم ای مه زیبا بنازم آن چشم فریبا

تو با این دل چه کردی ای دوست کمی با ما بکن مدارا تو ماهی و من تشنه پلنگی بپرم باز

تا روی تو را بینم و این قصه شود باز حس یک غزل وار لطیفی تو طبیبی

مثل حس سهراب در آن شعر سپیدی



Farzad Ghahreman Saghi Doran Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ ساقی دوران فرزاد قهرمان

شعر آهنگ ساقی دوران فرزاد قهرمان

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه ساقی دوران فرزاد قهرمان

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید