من از بس خیالم ازت تخت بود وجودم رو از دم به نامت زدم
هوایی شدی و حواسم نبود حالا دیره که به خودم اومدم اتاقی که سقفش برای توئه داره خاطراتش ترک میخوره حالا دیره اما نمیشه نگفت تو رو با خودم میشناسن همه
دیدی اعتمادم به دردم نخورد سرم هر چی که اومده حقمه اتاقی که سقفش برای توئه داره خاطراتش ترک میخوره
دلی رو که تنهاش کردی هنوز شبا از غرورش کتک میخوره اتاقی که سقفش برای توئه داره خاطراتش ترک میخوره
دلی رو که تنهاش کردی هنوز شبا از غرورش کتک میخوره
یه بار حرف فردا رو کاش میزدی یه بار شد بگی سرنوشت دست ماست
مگه چی میخواستی از اون عاشقی که هیچ وقت ازت هیچ چیزی نخواست دلی رو که تنهاش کردی هنوز شبا از غرورش کتک میخوره تو مردم کی دستاتو محکم گرفت کی باعث شد اونقدر بالا بری
نگاهای مردم چه سنگین شده چقدر درد داره که حالا بری اتاقی که سقفش برای توئه داره خاطراتش ترک میخوره
دلی رو که تنهاش کردی هنوز شبا از غرورش کتک میخوره اتاقی که سقفش برای توئه داره خاطراتش ترک میخوره