عشق آمد و دل برد یارم عجب آمد

یک باره جوان شد دل و دوران عقب آمد هم منتظرت بودم و هم درد کشیدم

تا آمدی اما جانم به لب آمد من دور تو میگردم اگر عشق صواب است

دیدار تو داروی منه حال خراب است در آتیش عشق تو بسوزم که غمی نیست

چون در پس هر عشق به هر حال عذاب است دل بسته نبودم ولی این بار خطر کرده ام

دور تو میگردم و انگار سفر کرده ام غرق تو و عشق تو هستم نجاتم بده

عالم همه جز مهر تو از سینه به در کرده ام دل بسته نبودم ولی این بار خطر کرده ام

دور تو میگردم و انگار سفر کرده ام غرق تو و عشق تو هستم نجاتم بده

عالم همه جز مهر تو از سینه به در کرده ام

میپرسی تو از عشق و جوابم

آه از این حال خرابم در عشق گواه است پرسیدی و خندیدی چیزی نشنیدم

چون روح و تنم از ته دل غرق نگاه است دل بسته نبودم ولی این بار خطر کرده ام

دور تو میگردم و انگار سفر کرده ام غرق تو و عشق تو هستم نجاتم بده

عالم همه جز مهر تو از سینه به در کرده ام دل بسته نبودم ولی این بار خطر کرده ام

دور تو میگردم و انگار سفر کرده ام غرق تو و عشق تو هستم نجاتم بده

عالم همه جز مهر تو از سینه به در کرده ام



Moein Zaddarvish Eshgh Amad Lyric

ZibaMatn.IR