متن آهنگ آتش آشکار و احمد اندواری

بعد من با هرکی میشه حرف نمیزد و مچ نمیشد

پرسه میزد زیر بارون و گم نمیشد و پرسه میزد آتش زدم تا پس بگیرم غم ز دستت غم ز دستت

آتش زدم تا پس بگیرم طعم خواب عشق و جان را از دست یارم پس بگیرم

پس بگیرم از یار خود من نفس بگیرم بارون میاد میباره روت هربار

میشی خیس زیرش ولی درد داره فریاد اسید میسوزونه تا مغز استخونو تجزیه کرد

همون قدرا …

دو به دو شک به شک یقین رفت

از توی دلو تردید کاشت جاش این بده اقبال بود که رفت

میدید ته هر مسیر یه پل شکسته داشت حرف نمیتونم بزنم چیزایی که باختمو نمیتونم ببرم

همه چی که تموم میشد فقط به سرم

مالیدم فقط پی همه چیو به تنم نخ به نخ فقط دوختم به لبم

نخ های سفیدی که سوختن یه طرف

خیاط دل پاره ی منو بدوز با این نخ های رو لبم از کجا معلوم که توهم باهام باشی

تا ته همین آهنگ فقط بمونی باهام حتی از کجا معلوم خودم میدونم

زندگیتو مثل خودم تراژیکه فصل هاش آتش زدم تا پس بگیرم غم ز دستت غم ز دستت

آتش زدم تا پس بگیرم طعم خواب عشق و جان را از دست یارم پس بگیرم

پس بگیرم از یار خود من نفس بگیرم



Ashkar & Ahmad Andevari Atash Lyric

ZibaMatn.IR

دانلود متن آهنگ آتش آشکار و احمد اندواری

شعر آهنگ آتش آشکار و احمد اندواری

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

متن ترانه آتش آشکار و احمد اندواری

این متن آهنگ را با دوستان خود به اشتراک بگزارید