سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
وقتیکه میگویی من دوستت دارمازشوق می گریم چون ابر میبارمبامن قدم بگذار بر درگه حافظتا ازغزلهایش صد واژه بردارماغوش امن خود برروی من واکنغرق نوازش کن غرق تمنا کنیک فال حافظ را بگشا برای منباهر کلام خود هنگامه برپا کن ازعشق تو درمن صدلاله روییدهپیشانی من را شعر تو بوسیدهحافظ به نجوا گفت درخواب وبیداریشیرازچشمم را در چشم تو دیده (چه دلتنگم)...