شمع وجود من از عشق تو روشن است
ای نور پرفروغ من ای ماه من بمان
سجاد یعقوب پور...
تن تبدارم ب عشق تو زنده میشود
جان و جهانم با تو غزل های عاشقانه ام معنا میشود...
چون تو را دیدم قیامت شد به پا
در دلم عشق تو کرده کودتا
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی...
قسم به خیسی چشم عاشقی تنها
برای عشق تو از جان گذشته منم
سجاد یعقوب پور...
من کجا ، شعر کجا ، گفتن اشعار کجا
عشق تو باعث این حال پریشان من است
سجاد یعقوب پور...