یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
امشب شبی است که تمام حقیقت تلخ و ناگوار بر دوشم سنگینی عجیبی دارد.اشک عجز و ناتوانی را ساعتها از دیدگانم سرازیر کردم ،اما به جایی نرسیدم.چندین ساعت سکوت را بر حرف زدن مقدم دانستم ولی ... دل طاقت نیاورد و نوشتن را بر سکوت مقدم تر دانست .دست به قلم بُردم ،اما نتوانستم آنچه را که در دلم هست و ، وجودم را سنگین می کند روی کاغذ بیاورم...ساناز ابراهیمی فرد...
دست به قلم بردن،چه راحت و آسان است.اما ...روی کاغذ رقصاندنش،چه سخت و دشوار...ساناز ابراهیمی فرد...