امشب شبی است که تمام حقیقت تلخ و ناگوار بر دوشم سنگینی عجیبی دارد.
اشک عجز و ناتوانی را ساعتها از دیدگانم سرازیر کردم ،اما به جایی نرسیدم.
چندین ساعت سکوت را بر حرف زدن مقدم دانستم ولی ... دل طاقت نیاورد و نوشتن را بر سکوت مقدم تر دانست .
دست به قلم بُردم ،اما نتوانستم آنچه را که در دلم هست و ، وجودم را سنگین می کند روی کاغذ بیاورم...
ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR