جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
دریابه میثاق توام، دریا نخواهمز این شوریدگی بلوا نخواهمبه مست عاشقی دریا چه باشدمن آن ویلان دلم، حوا نخواهم...
ما را نرنجانبه تیر دیده ات ما را نسوزانبه آهی بسته ای ما را نرنجانمرادت کشته ای یارا حیا کنرهایم کرده ای در بند و زندان...
آخرش هیچشهی یا که امیری آخرش هیچبه خواب گوری آخرش هیچبه خاک عزلت افتی محبس گورتو قُوت مار و موری آخرش هیچ...
کجایی بی وفامی ز جام روی تو چو ماه دیدمآه دل ناله گشته چو ماه خمیدمکجایی بی وفای در بند و اسیرمز دوریت غمینم چند ساله ندیدم...