شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
در رگ های من به جایِ خون چیزی بنامِتو جریان دارد..!...
به حرف سُهراب چشمانم را شستمجورِ دیگری هم دیدماما ؛ فرقی نمیکرد باز هم عشق بودی..!...
بالاتر از بینهایت چه هست ؛همانقدر دوستت دارم..!...
نه اینڪه نخواهم ها نه... اما خب من بدون تؤُ ️ نفس ڪشیدن را یادم میرود..!...